responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 269

7 / 31

يارى خواستن امام عليه السلام در منزلگاه بنى مُقاتل

7 / 31 ـ 1

يارى خواستن از عبيد اللّه بن حُر

1496.تاريخ الطبرى ـ به نقل از ابو مِخنَف ـ: جميل بن مَرثَد برايم نقل كرد كه : حسين عليه السلام به راه ادامه داد تا به قصر (منزلگاه) بنى مُقاتل رسيد . آن جا فرود آمد و خيمه اى برپا شده ديد. مُجالد بن سعيد ، از عامر شَعبى برايم نقل كرد كه : حسين بن على عليه السلام پرسيد: «اين خيمه ، از آنِ كيست؟» . گفتند: از آنِ عبيد اللّه بن حُرّ جُعفى [1] است. فرمود: «او را نزد من فرا خوانيد» و قاصدى به سوى او فرستاد. قاصد ، چون نزد او رسيد ، گفت: اين ، حسين بن على است كه تو را فرا مى خوانَد. عبيد اللّه بن حُر ، استرجاع كرد (اِنّا للّه گفت) و گفت: به خدا سوگند ، از كوفه بيرون نيامدم ، مگر بِدان جهت كه مبادا حسين ، وارد كوفه شود و من در آن جا باشم . به خدا سوگند ، نمى خواهم او را ببينم و او مرا ببيند . قاصد آمد و به حسين عليه السلام خبر داد . حسين عليه السلام كفش هايش را پوشيد و برخاست و [رفت تا] بر او وارد شد . سلام كرد و نشست و آن گاه ، او را براى همراهى خود ، دعوت كرد ؛ ولى پسر حُر ، سخن خود را تكرار كرد. حسين عليه السلام فرمود: «اگر ما را يارى نمى كنى، از خدا بترس كه با كسانى باشى كه با ما نبرد مى كنند . به خدا سوگند ، كسى كه صداى يارى ما را بشنود و ما را يارى نكند ، نابود مى شود» . پسر حُر گفت: اين ، هرگز نخواهد شد ، إن شاء اللّه ! حسين عليه السلام برخاست و به اقامتگاه خود آمد.


[1] عبيد اللّه بن حُرّ بن عمرو بن خالد مُجَمِّع جُعْفى مَذحِجى ، مردى شاعر و شجاع بود . او در جنگ قادسيه شركت داشت و عثمانى (طرفدار عثمان) بود . وقتى عثمان كشته شد ، در كنار معاويه قرار گرفت و با او در جنگ صفّين ، شركت داشت و پيش معاويه بود تا على عليه السلام كشته شد . آن گاه ، به كوفه نقلِ مكان كرد . امام حسين عليه السلام به جانب وى رفت و از او براى همراهى اش در قيام خود ، دعوت كرد ؛ ولى او پاسخى نداد و بعدها ، پشيمان شد . ابن زياد ، از او پرس و جو كرد . او پس از چند روزى ، نزد ابن زياد آمد . عبيد اللّه ، او را به خاطر نبودنش سرزنش كرد و متّهمش كرد كه در سپاه حسين عليه السلام مى جنگيده است . او پاسخ داد : اگر در كنار حسين بودم ، ديده مى شدم . آن گاه ، بيرون رفت . ابن زياد ، در پى او فرستاد . امتناع ورزيد و به جايى در كنار شطّ فرات رفت و جمعى ، پيرامونش گِرد آمدند . مختار به عبيد اللّه بن حُرّ جُعْفى ، چنين نوشت : «تو به خاطر خشمت از ماجراى حسين ، خروج كردى . ما هم از آن ماجرا ، خشمگينيم و براى خونخواهى از او ، آماده شده ايم . پس براى اين كار ، به ما كمك كن» . عبيد اللّه ، پاسخ مختار را نداد . مختار هم خانه جعفى را در كوفه ويران نمود . وقتى مُصعَب بن زبير آمد ، عبيد اللّه ، با نيروهايش به وى پيوست و در جنگ عليه مختار ثقفى با مُصعَب بود . بعدا مُصعَب ترسيد كه عبيد اللّه ، مخالف او شود . لذا او را زندانى كرد و پس از مدّتى ، با شفاعت چند تن از مَذحِجيان ، او را آزاد نمود . عبيد اللّه ، كينه مُصعَب را به دل گرفت و در حالى كه سيصد جنگجو همراه او بودند ، تكريت را گرفت و به سوى كوفه تاخت . مُصعَب ، در كار او وا ماند . سپس در يك درگيرى ، همراهانش از اطراف او پراكنده شدند و ترسيد كه اسير شود . لذا خودش را در فرات انداخت و غرق شد . اين اتّفاق به سال 68 هجرى بود .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 269
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست