responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 197

1463.أنساب الأشراف : مردى به نام بَكر بن معنقة بن رود، با حسين عليه السلام و همراهانش ديدار كرد و شهادت مسلم بن عقيل و هانى را به او خبر داد و گفت: آن دو را ديدم كه از طرف پاهايشان ، در بازار كشيده مى شوند. سپس از حسين عليه السلام خواست كه برگردد. فرزندان عقيل، برخاستند و گفتند: به خدا، باز نمى گرديم، تا وقتى كه انتقام خود را بگيريم ، يا آنچه را برادرمان چشيد ، بچشيم. سپس حسين عليه السلام فرمود : «پس از اينان، خيرى در زندگى نيست» و معلوم شد كه او تصميم به رفتن دارد . عبد اللّه بن سُلَيم اسدى و مَدَرى بن شِمْعَل اسدى، گفتند: خدا برايت خير بخواهد! حسين عليه السلام هم فرمود : «خداوند ، هر دوى شما را رحمت كند!» .

1464.الفتوح : به حسين بن على عليه السلام خبر رسيد كه مسلم بن عقيل ، كشته شد . اين ، هنگامى بود كه مردى كوفى بر او وارد شده بود . پس حسين عليه السلام فرمود : «از كجا آمده اى؟» . مرد گفت: از كوفه . پيش از آن كه بيرون بيايم ، مسلم بن عقيل و هانى بن عروه مَذْحِجى را ـ كه رحمت خدا بر آن دو باد ـ ، كشته و [پيكرشان را] آويخته بر صليب از طرف پاها در بازار قصّابان ديدم كه سرشان را براى يزيد ، فرستاده بودند. حسين عليه السلام سخت گريست و گفت: « «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ» .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 197
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست