responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 193

1461.تاريخ الطبرى : ابو مِخنَف مى گويد : قدامة بن سعيد بن زائدة بن قدامه ثقفى ، در باره رفتار محمّد بن اشعث با مسلم بن عقيل و اسارت وى نقل كرد كه : آن گاه ، مسلم ، رو به محمّد بن اشعث كرد و گفت: اى بنده خدا ! به خدا سوگند كه مى بينم از امان دادن به من ، ناتوانى . آيا خيرى در تو هست؟ آيا مى توانى يكى را بفرستى كه از زبان من براى حسين عليه السلام پيغام ببرد ـ چرا كه مى دانم امروز با خاندان خويش به سوى شما روان شده، يا فردا روان مى شود و اين نگرانى و اندوهى كه [در وجود من ]مى بينى ، به سبب آن است ـ و بگويد: «ابن عقيل ، مرا پيش تو فرستاد ، در حالى كه به دست اين قوم ، اسير بود و مى دانست كه كشته مى شود . او مى گفت : با خاندان خويش ، باز گرد . مردم كوفه ، فريبت ندهند ، كه آنان، همان ياران پدرت هستند كه آرزوى جدايى از آنها را با مرگ يا كشته شدن داشت . مردم كوفه ، تو را و مرا تكذيب كردند و كسى كه تكذيب شد ، رأيش پذيرفته نمى شود» ؟ ابن اشعث گفت: به خدا ، چنين مى كنم و به ابن زياد نيز مى گويم كه به تو امان داده ام. جعفر بن حُذَيفه طايى براى من (ابو مِخنَف) نقل كرد ـ و سعيد بن شيبان نيز اين گزارش را مى دانست ـ كه : محمّد بن اشعث، اِياس بن عَثِلِ طايى ، از قبيله بنى مالك بن عمرو بن ثُمامه، را ـ كه مردى شاعرپيشه بود و با محمّد ، رفت و آمد داشت ـ ، فرا خواند و به وى گفت: نزد حسين برو و اين نامه را به او برسان. او در نامه ، سخنانى را كه ابن عقيل به او گفته بود ، نوشت و به وى گفت: اين ، توشه و اين ، لوازم سفر و اين هم از آنِ خانواده ات! مرد گفت: پس مَركبم كو ؟ به راستى كه مَركب خودم ، ناتوان است . گفت: اين نيز مركب و جهاز! سوار شو . اِياس رفت و پس از چهار شبانه روز، حسين عليه السلام را در منزلگاه زُباله ديد و خبر را به وى گفت و نامه را به وى داد. حسين عليه السلام به او فرمود : «آنچه مقدّر است ، همان مى شود . جان خويش و تباهى امّت را به خدا وا مى گذاريم» .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست