responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 12  صفحه : 249

13 / 2

زيارت دوم ، به روايت «الإقبال» [1]

3331.الإقبال ـ به نقل از ابو منصور بن عبد المُنعم بن نُعمان بغ: از ناحيه مقدّسه ، در سال 252 هجرى [2] و هنگام وفات پدرم ، اين نوشته به دست شيخ محمّد بن غالب اصفهانى بيرون آمد . من تازه سال بودم و در نامه ام ، براى زيارت مولايم ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام و شهيدان [ كربلا ] ـ كه رضوان خداوند بر ايشان باد ـ ، اجازه خواسته بودم . پاسخ نامه ، چنين آمد : «به نام خداوند رحمتگر مهربان . هنگامى كه خواستى شهيدان را ـ كه رضوان خداوند بر ايشان باد ـ زيارت كنى ، نزد پاهاى حسين عليه السلام كه همان قبر على اكبر ، فرزند امام حسين ـ كه درودهاى خدا بر هر دوشان باد ـ است ، رو به قبله بِايست ـ كه آن جا ، محلّ [ دفن ] شهيدان عليهم السلام است ـ و با ايما و اشاره ، به على اكبر عليه السلام خطاب كن و بگو : سلام بر تو ، اى نخستين كُشته از نسل بهترين بيرون آمده از نسل ابراهيم خليل ! خداوند ، بر تو و پدرت درود فرستد ، هنگامى كه در باره تو گفت : «خداوند ، كسانى را كه تو را كُشتند ، بكُشد ! پسر عزيزم ! چه گستاخ اند ايشان بر [ خداى ] رحمان و در پرده درى از حرمت پيامبر! دنيا پس از تو ، ويران باد!» . گويى تو را مى بينم كه پيش رويش ايستاده اى و به كافران مى گويى : من ، على بن حسين بن على ام . به خانه خدا سوگند كه ما ، به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك تريم . آن قدر نيزه به شما مى زنم تا خم شود و شما را در حمايت از پدرم ، با شمشير مى زنم ؛ شمشير زدنِ جوان هاشمى و عرب . به خدا سوگند ، فرزند حرام زاده ، بر ما حكم نمى راند ! تا آن كه مدّتت را به پايان بردى و خدايت را ديدار كردى . گواهى مى دهم كه تو به خدا و پيامبرش نزديك ترى و تو فرزند پيامبر او ، حجّت ، امين و فرزند حجّت و امين اويى . خداوند ، بر قاتلت مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عبدى ـ كه خداوند ، لعنت و رسوايش كند ـ و هر كس كه با او در قتل تو شركت جست و وى را پشتيبانى كرد ، حكم براند و آنان را به دوزخ برساند ، كه بد سرانجامى است ! و خداوند ، ما را از ديدار كنندگان و همراهان تو قرار دهد ، و نيز همراهان جدّت ، پدرت ، عمويت ، برادرت و مادر ستم ديده ات . [3] از دشمنان انكار كننده[ ى حق ] ، به سوى خدا بيزارى مى جويم . سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد ! سلام بر عبد اللّه بن الحسين ، طفل شيرخوار ، تير خورده افتاده ، در خون غلتيده و خونش به آسمان پاشيده ، سربُريده با تير در دامان پدر ! خداوند ، تيرانداز به او ، حرملة بن كاهِل اسدى و همراهانش را لعنت كند ! سلام بر عبد اللّه ، فرزند امير مؤمنان ، خوبْ امتحان داده در بلا ، ندا دهنده به ولايت در عرصه كربلا ، ضربه خورده از جلو و پشت ! خداوند ، قاتلش هانى بن ثُبَيت حَضرَمى را لعنت كند ! سلام بر ابو الفضل العبّاس ، فرزند امير مؤمنان ، از خود گذشتگى كننده با جان براى برادر ، گيرنده از ديروزش براى فردايش ، فدايىِ او ، نگه دارنده و كوشنده براى رساندن آب به او كه دست هايش بُريده شد ! خداوند ، قاتلانش يزيد بن رُقاد حيتى و حكيم بن طُفَيل طايى را بكُشد ! سلام بر جعفر ، فرزند امير مؤمنان ، شكيبا به جان دادن در راه خدا ، دور و غريب از وطن ، آماده كارزار ، پيشاهنگ در نبرد كه خيل جنگجويان بر او يورش بردند تا بر او چيره گشتند ! خداوند ، قاتلش هانى بن ثُبَيت حَضرَمى را لعنت كند ! سلام بر عثمان ، فرزند امير مؤمنان ، همنام عثمان بن مظعون ! خداوند ، تيرانداز به او ، خولى بن يزيد اَصبحى اِيادى دارِمى را لعنت كند ! سلام بر محمّد ، فرزند امير مؤمنان ، كشته شده به دست اِيادى دارِمى ـ كه خداوند ، لعنتش كند و عذاب دردناك را بر او دوچندان سازد ـ ! خداوند ، بر تو ـ اى محمّد ـ و بر خاندان شكيبايت ، درود فرستد ! سلام بر ابو بكر فرزند حسن بن علىِ زكى و ولى! آن تير خورده با تير كُشنده ! خداوند ، قاتلش عبد اللّه بن عُقْبه غَنَوى را لعنت كند ! سلام بر عبد اللّه ، فرزند حسن بن علىِ زكى ! خداوند ، قاتل و تيرانداز به او ، حرملة بن كاهِل اسدى را لعنت كند ! سلام بر قاسم ، فرزند حسن بن على ، ضربت خورده بر سرش ، و زِره كَنْده شده به هنگامى كه عمويش حسين را صدا زد ! پس عمويش ، خود را مانند بازى شكارى بر بالاى سرش رسانْد و او پا به خاك مى ساييد و حسين عليه السلام مى فرمود : «از رحمت خدا دور باشند قاتلان تو ؛ كسانى كه روز قيامت ، خصمشان جدّ تو و پدر توست !» . و سپس فرمود : «به خدا سوگند ، بر عمويت گران است كه او را بخوانى و پاسخت ندهد يا پاسخت را بدهد ، ولى تو كشته بر خاك افتاده باشى و سودت ندهد . به خدا سوگند ، امروز ، روزى است كه كُشندگان او (عمويت) ، فراوان و ياورش اندك اند !» . خداوند ، مرا در روز قيامت ، با شما دو نفر (قاسم و امام حسين عليه السلام ) ، قرار دهد و در جايگاه شما ، جاى دهد . خداوند ، قاتلت عمر بن سعد بن عروة بن نُفَيل اَزْدى را لعنت كند و او را به دوزخ برساند و عذابى دردناك ، برايش آماده سازد ! سلام بر عون بن عبد اللّه بن جعفرِ طيّار (گردش كننده) در بهشت ، همدوش ايمان ، جنگنده با همگِنان ، خيرخواه به خاطر [ خداى ] رحمان ، تلاوت كننده مثانى و قرآن ! خداوند ، قاتلش عبد اللّه بن قُطبه نَبْهانى را لعنت كند ! سلام بر محمّد بن عبد اللّه بن جعفر ، حاضر شده [ در كربلا ] به جاى پدر و [ به ميدان آمده ]در پى برادرش و حفظ كننده او با پيكرش ! خداوند ، قاتلش عامر بن نَهشَل تميمى را لعنت كند ! سلام بر جعفر بن عقيل ! خداوند ، قاتل و تيرانداز به او ، بِشْر بن خَوط هَمْدانى را لعنت كند ! سلام بر عبد الرحمان بن عقيل ! خداوند ، قاتل و تيرانداز به او ، عمر بن خالد بن اسد جُهَنى را لعنت كند ! سلام بر كُشته شده ، پسر كُشته شده ، عبد اللّه بن مسلم بن عقيل ! خداوند ، قاتلش عامر بن صعصعه (و گفته شده : اسد بن مالك) را لعنت كند ! سلام بر عبيد اللّه [4] بن مسلم بن عقيل ! خداوند ، قاتل و تيرانداز به او ، عمرو بن صَبيح صَيداوى را لعنت كند ! سلام بر محمّد بن ابى سعيد بن عقيل ! خداوند ، قاتلش لَقيط بن ناشِر جُهَنى را لعنت كند ! سلام بر سليمان ، غلامِ حسين پسر امير مؤمنان ! خداوند ، قاتلش سليمان بن عوف حَضرَمى را لعنت كند ! سلام بر قارِب ، غلامِ حسين بن على ! سلام بر مُنجِح ، غلامِ حسين بن على ! سلام بر مسلم بن عَوسَجه اسدى ! آن كه چون حسين عليه السلام به او اجازه بازگشت داد ، گفت : آيا ما ، تو را رها كنيم ؟ آن گاه در پيشگاه خدا ، چه عذرى در اداى حقّ تو خواهيم داشت ؟ ! نه . به خدا سوگند ، تا آن كه اين نيزه ام را در سينه هاى آنان بشكنم و تا قبضه اين شمشير در دستم است ، آنان را با شمشير مى زنم ، و از تو جدا نمى شوم ، و اگر سلاح نداشتم تا با آنان بجنگم ، به آنان سنگ پرتاب مى كنم و از تو جدا نمى شوم تا با تو بميرم . تو ، نخستين كسى بودى كه جان خود را تقديم كرد و نخستين شهيدى بودى كه به ديدار خدا رسيد و پيمانه عمرش به پايان رسيد . سوگند به خداى كعبه ، رستگار شدى ! خداوند ، قرار گرفتن تو پيش روىِ امامت و از خود گذشتگى ات را براى او سپاس نهاد ، آن گاه كه حسين عليه السلام به سوى تو ـ كه بر زمين افتاده بودى ـ ، آمد و فرمود : «خدايت رحمت كند ، اى مسلم بن عوسجه !» و تلاوت كرد : « برخى از آنان ، پيمانه عمرشان را به سر رساندند و برخى ، به انتظار [ شهادت ]نشسته ، [ پيمان خود را ] هرگز تغيير ندادند » . خداوند ، همدستان در قتل تو : عبد اللّه ضَبابى و عبد اللّه بن خُشكاره بَجَلى را لعنت كند ! سلام بر سعد بن عبد اللّه حَنَفى [5] كه حسين عليه السلام به او اجازه بازگشت داد ؛ امّا او گفت : نه ! به خدا سوگند ، ما تو را رها نمى كنيم تا خداوند بداند كه ما در غياب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، حرمت او را پاس داشته و تو را حفظ كرده ايم . به خدا سوگند ، اگر مى دانستم كه كشته مى شوم و زنده مى شوم و آن گاه ، سوزانده مى شوم و خاكسترم را به باد مى دهند و اين را هفتاد مرتبه با من مى كنند ، باز از تو جدا نمى شدم تا مرگم را پيشِ روى تو ببينم . پس چگونه اين كار را نكنم ، در حالى كه فقط يك مرگ است و يك كشته شدن و پس از آن ، كرامت جاويدِ بى پايان ؟! بى ترديد ، تو مرگت را ديدى و براى امامت از خود گذشتگى كردى و كرامت خدا را در سراى ماندن ، ديدى . خداوند ، ما را با شما ، جزو شهيدان ، محشور كند و همراهى با شما را در بالاترين درجه قرب به خدا ، روزى مان سازد ! سلام بر بِشر بن عمر حَضرَمى [6] ! خداوند ، گفته ات به حسين عليه السلام را سپاس گزارد كه چون به تو اجازه بازگشت داد ، گفتى : درندگان ، مرا زنده زنده بخورند ، اگر از تو جدا شوم و از قافله ها حال تو را بپرسم و تو را با كمىِ ياورانت ، وا گذارم ! اين ، هرگز نمى شود . سلام بر يزيد بن حُصَين [7] هَمْدانىِ مِشرَقىِ قارى ؛ كشته و برخاك افتاده به شمشير مَشرَفى ! سلام بر عمر بن ابى كعب انصارى ! [8] سلام بر نَعيم بن عَجلان انصارى ! سلام بر زُهَير بن قَين بَجَلى كه چون حسين عليه السلام ، به او اجازه بازگشت داد ، گفت : نه ! به خدا سوگند ، اين هرگز نمى شود ! فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در دست دشمنان اسير ، وا گذارم و خود را نجات دهم ؟! خداوند ، هيچ گاه اين روز را برايم پيش نياورد ! سلام بر عمرو بن قَرَظه انصارى ! [9] سلام بر حبيب بن مُظاهر اسدى ! سلام بر حرّ بن يزيد رياحى ! سلام بر عبد اللّه بن عُمَير كلبى ! [10] سلام بر نافع بن هلال بن نافع بَجَلى مرادى ! سلام بر اَنَس بن كاهِل اسدى ! سلام بر قيس بن مُسهِر صَيداوى ! سلام بر عبد اللّه و عبد الرحمان ، دو پسر عروة بن حَراقِ غِفارى ! سلام بر جون بن حَرى [11] ، غلام ابو ذر غِفارى ! سلام بر شَبيب بن عبد اللّه نَهشَلى ! سلام بر حَجّاج بن يزيد سعدى ! [12] سلام بر قاسِط و كَرِش ، [13] دو پسر ظَهير [14] تَغلِبى ! سلام بر كِنانة بن عتيق ! سلام بر ضِرغامة بن مالك ! سلام بر حُوَىّ بن مالك ضُبَعى ! [15] سلام بر عمر بن ضُبَيعه ضُبَعى ! [16] سلام بر زيد بن ثُبَيت قيسى ! سلام عبد اللّه و عبيد اللّه ، دو پسر يزيد بن ثُبَيت قيسى ! [17] سلام بر عامر بن مسلم ! سلام بر قَعنَب بن عمرو تَمرى ! [18] سلام بر سالم ، غلام عامر بن مسلم ! سلام بر سيف بن مالك ! سلام بر زُهَير بن بِشر خَثعَمى ! سلام بر زيد بن مَعقِل جُعْفى ! [19] سلام بر حَجّاج بن مسروق جُعْفى ! [20] سلام بر مسعود بن حَجّاج و پسرش ! سلام بر مُجَمِّع بن عبد اللّه عائذى ! سلام بر عمّار بن حَسّان [21] بن شُرَيح طايى ! سلام بر حيّان بن حارث سلمانى اَزْدى ! سلام بر جُندَب بن حُجر خَولانى ! سلام بر عمر بن خالد صَيداوى ! سلام بر سعيد ، غلام او ! سلام بر يزيد بن زياد بن مهاجر كِنْدى ! [22] سلام بر زاهِر ، غلام عمرو بن حَمِق خُزاعى ! [23] سلام بر جَبَلة بن على شيبانى ! سلام بر سالم ، غلام ابن مَدنيّه كلبى ! [24] سلام بر اَسلَم بن كثير اَزْدى اَعْرَج ! سلام بر زُهَير بن سُلَيم اَزْدى ! [25] سلام بر قاسم بن حبيب اَزْدى ! سلام بر عُمَر بن جُندَب حَضرَمى ! [26] سلام بر ابو ثُمامه ، عمر بن عبد اللّه صائدى ! سلام بر حَنظَلة بن اسعد شِبامى ! سلام بر عبد الرحمان بن عبد اللّه بن كَدِر اَرحَبى ! [27] سلام بر عمّار بن ابى سلامه هَمْدانى ! سلام بر عابِس بن شَبيب شاكرى ! سلام بر شَوذَب ، غلام شاكر ! [28] سلام بر شَبيب بن حارث بن سريع ! سلام بر مالك بن عبد بن سريع ! سلام بر زخمى اسير ، سوّار بن ابى حِميَر فَهْمى هَمْدانى ! [29] سلام بر زخمى همراه او ، عمرو بن عبد اللّه جُندَعى ! سلام بر شما ، اى بهترين ياوران ! سلام بر شما ، به خاطر صبرتان ، كه چه عاقبت نيكويى داريد ! خداوند ، شما را در جايگاه نيكان ، جاى دهد ! گواهى مى دهم كه خداوند ، پرده از چشمان شما بر گرفت و برايتان ، جايگاهى [ آسوده در بهشت ] آماده ساخت و به شما عطاى فراوان داد . شما هم در همراهى حق ، درنگ نكرديد و پيشروان ما [ به سوى بهشت ] شديد و ما [ إن شاء اللّه ] همنشينان شما در سراى جاويدان هستيم . سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد ! [30]


[1] علّامه مجلسى ، پس از آوردن اين زيارت ، گفته است: بدان كه [شيخ]مفيد و سيّد [ابن طاووس] ، اين زيارت را در كتاب هايشان با حذف سند براى «روز عاشورا» آورده اند و مؤلّف المزار الكبير ، چنين گفته: «زيارت شهيدان در روز عاشورا: ابو الفتح محمّد بن محمّد جعفرى ـ أدام اللّه عزّه ـ براى من روايت كرد از... و نيز شيخ محمّد بن احمد بن عيّاش ، به من خبر داد از ... و عينا همين زيارت را نقل كرد ؛ امّا ما آن را در زيارت هاى مطلقه آورديم ؛ زيرا روايت ، دلالتى بر اختصاص داشتن آن به زمان خاصّى ندارد» .

[2] علّامه مجلسى فرموده : «بدان كه در تاريخ روايت [ و توقيع ] ، اشكالى وجود دارد ؛ زيرا چهار سال زودتر از تولّد امام مهدى عليه السلام است . از اين رو ، شايد تاريخ آن 262 باشد [ و نه 252 ق ] . نيز ممكن است كه از سوى امام حسن عسكرى عليه السلام صادر شده باشد» ؛ ليكن بايد توجّه داشت كه تاريخ ياد شده (252 ق) هم زمان با دوران امامت امام هادى عليه السلام (212 ـ 254 ق) است : بنابر اين ، سخن علّامه در مورد امكانِ نسبت دادن آن به امام حسن عسكرى عليه السلام صحيح به نظر نمى رسد .

[3] در المزار الكبير ، مصباح الزائر و بحار الأنوار ، اين افزوده هم ديده مى شود: «واز قاتلان تو ، به خدا بيزارى مى جويم و همراهى تو را در سراى جاويد ، از خدا خواستارم» .

[4] در برخى نقل ها «ابو عبد اللّه » و «ابو عبيد اللّه » آمده است.

[5] در المزار الكبير آمده «سعيد بن عبد اللّه حنفى».

[6] در المزار الكبير آمده «بشير بن عمر حضرمى».

[7] در المزار الكبير آمده: «زيد بن حصين» و در مصباح الزائر آمده: «برير بن خضير».

[8] در برخى نقل ها آمده: «عمران بن كعب انصارى» و «عمر بن كعب انصارى».

[9] در مصباح الزائر ، آمده: «عمر بن قَرَظه انصارى» .

[10] در مصباح الزائر ، آمده : «عبد اللّه بن عمر كلبى»

[11] در برخى نقل ها «بن حرى» نيامده است.

[12] در المزار الكبير و در مصباح الزائر و بحار الأنوار ، آمده : «حجّاج بن زيد سعدى» .

[13] در المزار الكبير ، آمده: «و كردوس» و در مصباح الزائر ، آمده : «و كرسى» .

[14] در بحار الأنوار ، آمده :«دوپسر زهير» .

[15] در المزار الكبير و بحار الأنوار ، آمده : «جوين بن مالك ضبعى» .

[16] در المزار الكبير آمده: «عمرو بن ضُبَيعه» .

[17] در المزار الكبير سلام بر اين دو نيامده است.

[18] در المزار الكبير «سلام بر تقعنب بن عمرو تمرى و سلام بر سالم، غلام عامر بن مسلم» نيامده است و در برخى نقل ها «نمرى» به جاى «تمرى» آمده است.

[19] در المزار الكبير و بحار الأنوار ، آمده : «بدر بن معقل جُعْفى» .

[20] نام وى در نقل المزار الكبير نيامده.

[21] در المزار الكبير ، آمده : «عمّار بن حيّان» .

[22] در المزار الكبير، مصباح الزائر و بحار الأنوار ، آمده : «يزيد بن زياد بن مظاهر كِنْدى» .

[23] نام وى در نقل المزار الكبير نيامده.

[24] نام وى در نقل المزار الكبير نيامده.

[25] نام وى در نقل بحار الأنوار نيامده.

[26] در المزار الكبير و بحار الأنوار ، آمده : «عمر بن احدوث حضرمى» و در مصباح الزائر ، آمده : «عمرو بن احدوث حضرمى» .

[27] در مصباح الزائر و بحار الأنوار ، آمده : «عبد الرحمان بن عبد اللّه بن كدن اَرحَبى» .

[28] نام وى در نقل المزار الكبير نيامده.

[29] در مصباح الزائر ، آمده : «سوّار بن ابى حميد فهمى هَمْدانى» .

[30] قابل توجه است كه مصدر بحار الأنوار در جلد 45 و 101 همان نقل الإقبال است ؛ ولى اين دو متن با هم تفاوت هايى پيدا كرده اند. ضمنا ما تنها برخى از اختلاف هاى مصادر را در پانوشت ها آورده ايم .

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 12  صفحه : 249
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست