responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 209

9 / 10

پيكار مالك اشتر و ابن زبير

2244.الجمل: عبد اللّه بن زبير ، خود را به شتر [ عايشه ]رساند و افسارش را با دست گرفت. عايشه گفت: اين كيست كه افسار شترم را گرفته است؟ گفت: منم عبد اللّه ، پسر خواهرت. عايشه گفت: اى واى از داغ اسماء! آن گاه ، مالك اشتر به سوى عبد اللّه شتافت. عبد اللّه ، افسار را رها ساخت و به سمت مالك رفت و به جاى او برده اى سياه ، افسار را گرفت. عبد اللّه و اشتر به پيكار پرداختند. هر دو بر زمين افتادند، در حالى كه مالك ، گردن عبد اللّه را گرفته بود . عبد اللّه فرياد مى زد: مرا و مالك را بكشيد ! مالك را با من بكشيد! [ بعدها] مالك اشتر گفت: چيزى مرا خوش حال نكرد ، جز اين سخن او كه گفت : «مالك را» و اگر مى گفت: «اَشتر را»، آنها مرا مى كشتند. [1] به خدا سوگند ، در شگفتم از حماقت عبد اللّه بن زبير؛ چرا كه به كشته شدن خودش و من فرياد مى زد . اگر من كشته مى شدم و او نيز همراه من كشته مى شد ، مرگ به حال او سودى نداشت ؛ و هيچ زنى از طايفه نَخَع ، چون من نزاده است . آن گاه ، او را رها ساختم و او گريخت، درحالى كه ضربتى سختْ كارى بر صورتش واردشده بود.


[1] شايد از آن رو بود كه وى با نام مالك چندان شناخته نبود ، بلكه او را با نام اشتر مى شناختند . (م)

نام کتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 5  صفحه : 209
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست