responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
   ««اول    «قبلی
   جلد :
نام کتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 3  صفحه : 573

2 / 4

دشوارى پاره اى اصلاحات

1348.امام على عليه السلام : اگر پاهايم در اين لغزشگاه استوار ماند ، امورى را تغيير خواهم داد .

1349.الكافى ـ به نقل از سليم بن قيس ـ: اميرمؤمنان ، سخنرانى كرد و حمد و سپاس خداوند گفت و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد . آن گاه فرمود : «ترسناك ترين چيزى كه بر شما بيم دارم ، دو خصلت است : پيروى از هوا ، و آرزوهاى دراز . پيروى هوا ، از حق باز مى دارد و آرزوهاى دراز ، آخرت را از ياد مى برد . بدانيد كه دنيا پشت كرده و در حال كوچ است ، و آخرت ، رو آورده و در حال كوچ است ؛ و هريك را فرزندانى است . شما از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا مباشيد ؛ چرا كه امروز ، روزِ كار است ، نه حسابرسى ، و فردا روزِ حسابرسى است نه كار و تلاش . همانا آغاز رخ دادن فتنه ها و بحران ها ، از هواهايى است كه پيروى مى گردند و از احكامى است كه بدعت گذارده مى شوند و در آن با حكم خدا مخالفت مى شود و مردانى از مردانى ديگر هوادارى كنند . آگاه باشيد! اگر حقيقت ، با باطل آميخته نمى گشت ، اختلافى نبود و اگر باطل ، با حق در نمى آميخت ، بر خردمندان پنهان نمى مانْد ؛ ليكن پاره اى از اين و پاره اى از آن ، گرفته شود و به يكديگر مخلوط شده ، با هم آميخته شوند . در اين جاست كه شيطان ، بر دوستانش مسلّط گردد و كسانى كه از پيش از جانب خدا به آنان وعده نيك داده شده ، نجات يابند . به درستى كه از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : چگونه خواهيد بود هنگامى كه فتنه اى شما را فراگيرد كه كودك در آن پير ، و پير در آن فرسوده گردد؟ مردم ، بر اساس اين فتنه حركت كنند و آن را سنّت گيرند ، و اگر چيزى از آن دگرگون شود ، فرياد برآيد كه سنّت ، دگرگون شد و مردم ، مرتكب زشتى ها شدند ! آن گاه گرفتارى ها شدّت يابند ، فرزندان به اسيرى گرفته شوند و بحران ، آنان را در هم پيچد ، چنان كه آتش ، هيزم را در هم مى پيچد و سنگ آسيا ، سنگ زيرين را مى سايد . اينان براى غير خدا علم دين فرا گيرند و براى غيرِ عمل ، بياموزند و دنيا را به ابزارِ آخرت جويند . آن گاه ، در حالى كه گروهى از بستگان ، و خواص و پيروانش گِردش بودند ، رو كرد و فرمود : «زمامدارانِ پيشين ، رفتارى داشتند كه در آنها به عمد ، با پيامبر خدا مخالفت كردند و پيمان او را شكستند و سنّتش را دگرگون ساختند . اگر مردم را بر كناره گيرى از آن دارم و آن را به جايگاه خود در دوران پيامبر خدا برگردانم، لشكريان ، از من دورى مى جويند و من ، تنها مى مانم ، يا به همراه گروهى اندك از پيروانم كه برترى و پيشوايىِ مرا بر پايه كتابِ خداوند عز و جل و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله باور دارند . بنگريد اگر فرمان دهم و مقام ابراهيم را به جاى خود كه پيامبر خدا نهاده بود ، برگردانم ، و فدك را به ارثبَران فاطمه برگردانم ، پيمانه پيامبر [1] را به همان گونه اى كه بود ، برگردانم ، زمين هايى را كه پيامبر به مردمانى بخشيد و در حق آنان به اجرا درنيامد ، به اجرا گذارم ، خانه جعفر را به ورثه او برگردانم و از مسجد جدا سازم ، داورى هاى ستمگرانه را برهم زنم ، زنانى كه به ناحق به ازدواج مردانى درآمده اند ، جدا سازم و به شوهرانشان بازگردانم ، و احكام خدا را درباره اين زنان ، جارى سازم ، فرزندان تَغْلَب [2] را به اسارت گيرم ، و زمين هاى تقسيمى خيبر را بازگردانم ، ديوان هاى بخشش را از ميان بَرم و مانند زمان پيامبر خدا به مساوات رفتار كنم و از گردش اموال در ميان ثروتمندان مانع شوم ، ماليات بر زمين را براندازم و در ازدواج ها به برابرى حكم كنم ، و خمس پيامبر را چنان كه خداوند عز و جل نازل فرموده و واجب نموده ، به اجرا گذارم ، مسجد پيامبر را به حالت گذشته اش برگردانم ، و درهاى گشوده شده را ببندم ، و درهاى مسدود شده را باز كنم ، و مسح بر كفش ها را حرام سازم ، بر نوشيدن شرابِ كشمش ، حد جارى سازم ، و دو متعه را حلال گردانم، و [ تعداد ]تكبير نماز بر مردگان را پنج سازم ، و مردم را وادارم كه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را در قرائت نماز ، بلند ادا كنند ، و آنان را كه پيامبر خدا خارج كرده بود و اكنون با پيامبر خدا داخل مسجد شده اند ، بيرون بَرم و آنان را كه پس از پيامبر خدا بيرون برده شده و رسول خدا آنها را داخل كرده بود ، داخل سازم ، و مردم را بر حكم قرآن و طلاقِ بر پايه سنّت ، وادارم ، و تمام ماليات هاى دينى (صدقات) را با صورت هاى متنوّع و اندازه هايش گردآورى كنم ، و وضو ، غسل و نماز را به زمان و جايگاه اوّليه و احكام شرعى اش برگردانم ، و مردمان نجران را به منزل هايشان بازگردانم ، و رفتار با اسيران فارس و ساير ملّيت ها را بر پايه كتاب خدا و سنّت پيامبر خدا باز گردانم ، آن گاه مردم از اطرافم پراكنده شوند . سوگند به خداوند كه به مردم ، دستور دادم كه در ماه رمضان ، جز نمازهاى واجب را به جماعت نخوانند ، و آنان را آگاه كردم كه جماعت در نمازهاى مستحبّى ، بدعت است . ناگهان ، گروهى از لشكر كه به همراه من در نبرد بودند ، فرياد برآوردند كه : «اى اهل اسلام! سنّت عمر ، دگرگون شد . ما را از خواندن نماز مستحبّى در ماه رمضان ، باز مى دارد» . با مشاهده تفرقه و جدايى و پيروى از پيشوايان گمراهى و تبعيت از داعيان به آتش در اين امت بيمناك شدم [اگر اين دستور را لغو نكنم] بخشى از سپاهم شورش كنند . [ همچنين اگر ] سهم ذى القربى را پرداخت كنم كه خداوند ، در وصفشان فرموده است : «اگر به خدا و آنچه بر بنده اش در روز جدايى حق از باطل [جنگ بدر] ـ روزى كه دو گروه [مؤمن و كافر] ، با هم روبه رو شدند ـ نازل كرديم ، ايمان آورده ايد ؛ و خداوند ، بر هر چيزى تواناست» . سوگند به خداوند كه مقصود او از ذى القربى ماييم كه خداوند ، ما را با خود و پيامبر ، قرين ساخته و فرموده است : «[ و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمتْ عايد پيامبر خود گردانيد] از آنِ خدا و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است» ؛ و درباره ما فرموده است : «تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد ، و آنچه را فرستاده [ او ]به شما داد ، آن را بگيريد و از آنچه شما را بازداشت ، باز ايستيد و از خدا پروا بداريد» . [ و نسبت به ]ستمگران بر دودمان پيامبر خدا فرمود : «به درستى كه خداوند ، سخت كيفر دهنده است» بر آنان كه بر دودمان پيامبر ستم كنند . اين نعمتى از جانب خداست بر ما و سرمايه اى كه ما را بدان ، بى نياز كرد و پيامبرش را نيز بدان سفارش نمود . براى ما از صدقه ها نصيب و بهره اى قرار نداد ؛ چرا كه خداوند ، پيامبر و اهل بيت را گرامى تر از آن داشت كه از اموال ناپاك مردمان روزيشان كند . آنان ، خدا و پيامبرش را تكذيب كرده ، كتاب خداوند را كه درباره حقوق ما سخن مى راند ، انكار نمودند و از پرداخت سهم واجب ما سر باز زدند . خاندان هيچ پيامبرى از سوى امّت او به اندازه ما پس از پيامبر خدا سختى و دشوارى نديدند . خداوند ، مددكار ماست بر آنان كه بر ما ستم روا داشتند ، و هيچ تحوّل و توانى ، جز به [كمك] خداوندِ برتر و بزرگ نيست .


[1] پيمانه اى (صاعى) كه نزد مسلمانان رواج دارد ، چهار مُد (هر مُد ، ده سير) است ؛ ولى پيمانه پيامبر صلى الله عليه و آله طبق پاره اى روايت ها پنج مُد بود (شرح اُصول الكافى ، مُلّا صالح. ج 11 ص 373). (م)

[2] آنان اهل ذمّه نبودند ، از اين رو ، اسير گرفتن آنان روا بود . در زمان عمر ، وى با آنان مصالحه كرد كه از جزيه معاف شوند و زكات را دو برابر بپردازند (مرآة العقول : ج 25 ص 134) . (م)

نام کتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 3  صفحه : 573
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
   ««اول    «قبلی
   جلد :
فرمت PDF شناسنامه فهرست