responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 12  صفحه : 442

يافتند . ابو بكره گفت : اى سمره! آيا كلام خداوند متعال را نشنيده اى كه فرمود : «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى * وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى ؛ رستگار ، آن كسى است كه خود را پاك گردانيد و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارْد» ؟ سمره گفت : برادرت ، [1] به من چنين فرمان داد. اعمش بن ابى صالح ، گزارش كرده است كه : به ما گفته شد كه يكى از ياران پيامبر خدا آمده است . پيش وى رفتيم و ديديم كه سمرة بن جندب است . روى يكى از پاهايش پوششى بود و روى پاى ديگرش برف [ گذاشته بودند] . گفتيم : چه شده است؟ گفتند : نقرس گرفته است . [ آن جا بوديم كه] گروهى نزد وى آمدند و گفتند : اى سمره! فردا ، به خدايت چه خواهى گفت ، اگر گفته شود كه مردى را نزد تو آوردند و گفتند : «وى از خارجيان است» و تو فرمان به قتلش دادى و آن گاه ، فرد ديگرى را آوردند و گفتند : «آن را كه كُشتى ، خارجى نبود ؛ بلكه جوانى بود كه در پىِ كار خودش بود و ما اشتباه كرديم . خارجى ، اين يكى است» و تو فرمان به قتل دومى دادى؟ سمره گفت : اين كار ، چه اشكالى دارد؟ اگر [ آن اوّلى ،] از اهل بهشت بوده ، كه به بهشت رفته است و اگر از اهل دوزخ بوده ، به دوزخ رفته است. واصل (آزاد شده ابو عُيَينه) ، از جعفر بن محمّد بن على عليهم السلام و وى از پدرانش نقل كرده است كه : «سمرة بن جندب ، در باغ يك مرد انصارى ، درخت خرمايى داشت و [ با رفت وآمدش] مرد انصارى را آزار مى داد . مرد انصارى به پيامبر خدا شكايت برد . پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را در پى سمره فرستاد و او را فرا خواند و به وى فرمود : «درخت


[1] مقصودش ، زياد بن ابيه است كه او نيز همچون سمره ، فرزند سُميه است و اين دو ، برادرِ مادرى بودند .

نام کتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 12  صفحه : 442
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست