نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 953
اشتغال
اشتغال
(بازداشتن عامل نحوى از عمل، به واسطه
اشتغال به چيز ديگر؛ از فنون بلاغت)
اشتغال يعنى مشغول شدن يک عامل نحوى و
بازماندن از عملى که سزاوار آن است. اشتغال هنگامى رخ مىدهد که اسمى مقدم شود، سپس
فعلى بيايد که در ضمير راجع به آن اسم عمل مىکند، و اين وضعيت (تقدم اسم و تأخر فعل)
مانع از عمل آن فعل در اين اسم شود.
ويژگى اين اسلوب و فن بلاغى اين است که
وقتى چيزى پنهان (به صورت ضمير) آورده و سپس تفسير شود، از نظر بلاغت ارزشمندتر و بهتر
از جايى است که به صورت ضمير آورده نشود؛ مانند:
1.(وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ)((توبه// 6) که تقدير آن چنين مىشود: )«و ان استجارک احد من المشرکين فأجره؛ و اگر يکى از مشرکان از تو پناهندگى
بخواهد، به او پناه ده».
2.((قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ
خَزَآئِنَ رَحْمَةِ رَبِّي))(اسراء// 100)
که در تقدير چنين است: «لو تملکون خزائن رحمة ربى؛ بگو اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار
من بوديد».
[1]زركشي ، محمد بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان
فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد3;صفحه 90
[2]بستاني ، بطرس ، 1898 - 1969;محيط المحيط
قاموس مطول للغة العربية;صفحه 471
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 953