نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 90
آيات صفت استهزا
آيات صفت استهزا
(آيات متضمن انتساب فعل استهزاء به خداوند)
استهزا از ماده هزء
يا هزو به معناى تمسخر و تحقير است. واژه هزو و مشتقات آن
34 بار در قرآن به کار رفته است. در بيشتر آيات، استهزا، فعل انسانهايى است که آيات
خداوند يا پيامبران الهى را استهزا و مسخره مىکردند. تنها در آيه 15 سوره بقره استهزا
به خداوند نسبت داده شده که منافقان را استهزا کرده است:((اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِى
طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ) ؛ )خدا [است كه] ريشخندشان مىكند و آنان را در طغيانشان
فرو مىگذارد تا سرگردان شوند.
قرآن کريم، علاوه بر استهزاء، افعال ديگرى
مثل مکر و خدعه و کيد و… را نيز به خداوند نسبت
داده است. مفسران اتفاق نظر دارند که معناى ظاهرى اين واژهها مورد نظر نيست زيرا انتساب
افعال مذکور بنابر معناى ظاهر آنها شايسته خداى حکيم و حتى انسانهاى درستکار هم نيست.
از اين رو گفته شده هر صفتى که اطلاق آن بر خداوند به نحو حقيقى روا نباشد، به لوازم
آن صفت تفسير مىشود. فخر رازى همه اعراض نفسانى مثل رحمت، فَرَح، سرور، غضب، حيا،
مکر و استهزا را داراى اوائل و غاياتى مىداند، مثلاً درمورد صفت حيا، ابتداى آن انکسارى
است که در نفس حاصل مىشود و غايت و غرض آن ترک فعل است. در مورد خداوند آنچه صادق
است همان غايات و اغراض مترتب بر اين اوصاف است. بر اين اساس مفسران در تأويل يا تفسير
هر يک از اين اوصاف به حسب مورد و مصداق، امورى را ذکر کردهاند.
بر اين اساس، استهزاى الهى عبارت است از تحقير شأن و مقام، سلب تأييد و
توفيق، قطع رحمت و فضل و لطف، امهال و وانهادن اشخاص به خويش و غوطهور کردن در گمراهى،
طغيان و تباهى؛ و اين خود نهايت تحقير است. خداوند درباره منافقان و انسانهاى دوچهره
چنين مىکند.
[1]قرشي بنابي ، علي اكبر ، 1307 -;قاموس
قرآن;جلد7;صفحه 154
[2]مصطفوي ، حسن،1294-1384.;التحقيق فى كلمات
القرآن;جلد11;صفحه (255-258)
[3]مكارم شيرازي ، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد2;صفحه
(103-105)
[4]معرفت ، محمد هادي ، 1309 -1385.;التمهيد
فى علوم القرآن;جلد3;صفحه (284-288)
[5]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ،
849 - 911ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد3;صفحه 23
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 90