responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4801

وقف اختياري

وقف اختياري

(اختيار انتخاب محل وقف توسط قارى)

ابن جَزَرى در يک تقسيم کلّي، وقف را بر دو قسم مي‌داند: اختيارى و اضطراري. هرگاه هنگام وقف، کلام از جهت لفظ يا معنا يا هر دو تمام باشد، در اين وقف، قارى به اختيار خود کلمه‌اى را انتخاب و بر آن وقف مى‌کند.

براى وقف اختيارى گونه‌هاى مختلفى ذکر کرده‌اند: تام؛ کافى؛ حسن؛ اکفى؛ احسن؛ شبه حسن؛ شبه تام؛ غفران؛ معانقه.

توضيح: کلام تام، اگر اصلاً (نه از جهت لفظ و نه از جهت معنا) ارتباط با کلام بعد نداشته باشد آن را «وقف تام» گويند.

کلام تام، گاهى بنابر يک تفسير يا اعراب يا قرائت، تام است و بنابر تفسير يا اعراب يا قرائت ديگر غير تام است، مثل: (وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ)((آل عمران//7) که بنابر استيناف جمله بعد (وَالرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا) ، تام است و وقف بر آن هم، وقف تام است، و بنابر معطوف بودن جمله بعد، غير تام است و وقف بر آن هم، وقف غير تام است. )

ميان مصاديق وقف تام نيز تفاضل برقرار است و يکى اتمّ از ديگرى است، مثل:((مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ))(فاتحه//4-5) که کلام اول (مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) ، اتمّ از کلام دوم (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) است، زيرا کلام دوم، در معناى خطاب، با کلام سوم (وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) اشتراک دارد به خلاف کلام اول. از همين رو بعضي، اوّلى را تام، و دومى را «شبيه تام» دانسته‌اند.

در مورد بعضى از مصاديق وقف تام، بر استحباب وقف تأکيد مي‌شود تا معناى مورد نظر را افاده کند. چنين مواردى را سجاوندى «وقف لازم» خوانده است.

و اما کلام تامى که با کلام بعدى ارتباط داشته باشد، اين ارتباط يا از جهت معنا است يا از جهت لفظ. وقف را در مواردى که ارتباط، از جهت معنا باشد «وقف کافي» گويند به دليل امکان اکتفاء به آن و استغناء دو کلام از همديگر، مثل:((وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ)والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ)((بقره//3-4) . )

ميان مصاديق وقف کافى نيز تفاضل برقرار است و يکى اکفى از ديگرى است، مثل:((فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ))(بقره//10) که وقف بر (فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ) وقف کافى است و بر (فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً) وقف اکفى است و بر (بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ) اکفى از هر دو است.

وقف بر يک عبارت، گاهى بنابر يک تفسير يا اعراب يا قرائت، وقف کافى است و بنابر تفسير يا اعراب يا قرائت ديگر غير کافى است، مثل:((يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ...))(بقره//102) که اگر ماى نافيه باشد وقف بر: (يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ) وقف کافى است، امّا اگر ماى موصوله باشد «وقف حَسَن» است.

و اما وقف بر کلام تامى را که با کلام بعدى از جهت لفظ ارتباط داشته باشد، «وقف حَسَن» گويند زيرا فى نفسه حَسَن و مفيد است. وقف در برخى موارد، ينابر يک تقدير، حَسَن است و بر تقدير ديگر کافى و يا تام است، مثل وقف بر:((هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ))(بقره//2) که اگر جمله بعد را نعت بدانيم، وقف حَسَن است، و اگر خبر براى مبتداى مقدّر بدانيم وقف کافى است، و اگر مبتدا بدانيم (و «أُوْلَئِكَ» خبر آن باشد) وقف تام است.

و امّا وقف بر کلام غير تام همان وقف اضطرارى است که آن را «وقف قبيح» مي‌گويند و فقط از باب اضطرار مي‌توان بر آن وقف کرد، زيرا وقف کردن فايده ندارد و يا سبب فساد معنا است. بين موارد وقف قبيح نيز تفاضل برقرار است و برخي، اقبح هستند.


[1]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد1;صفحه (289-293)
[2]زركشي ، محمد بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد1;صفحه 360
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4801
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست