نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 4713
نسخ قرآن به قياس
نسخ قرآن به قياس
(نسخ حکم قرآنى با قياس فقهى (تمثيل منطقى))
«قياس» در لغت به معناى اندازهگيرى و برابرکردن است؛ چنانکه در جمله
«قست الأرض بالقصبة» به معناى اندازهگيري، و در جمله «فلان لايقاس بفلان» به معناى
مساوات و برابرکردن است.
و در اصطلاح فقها عبارت است از سرايت دادن حکمى ثابت در شىء، توسط مجتهد،
به شيئى ديگر، به سبب علت وجود آن حکم در هر دو شىء. شيئى که حکم در آن ثابت است «اصل»
و شيئى که حکم مذکور به آن سرايت داده مىشود «فرع»، و علت موجود در هر دو «وصف جامع»
ناميده ميشود.
شيعه اماميه فقط قياس منصوصالعلّه را حجّت مىداند و حجيت بقيه اقسام
قياس را منکر است. مذاهب چهارگانه اهلسنّت قياس را حجّت مىدانند. علت آن که در روايات
شيعه به شدّت از پيروى قياس نهى شده، آن است که عقل بشر در بسيارى از موارد، راهى به
استنباط علل احکام ندارد و نمىتواند قياس صحيح را از فاسد تشخيص دهد؛ لذا شارع اسلام،
استدلال به قياس را بر مجتهد به طور کلى تحريم کرده است تا در فتاواى خود دچار لغزش
نشود.
درباره نسخ قرآن، تنها خود قرآن يا سنّت متواتر مىتواند ناسخ باشد و لاغير؛
ولى اکثر اهلسنّت معتقدند اگر قياس قطعى باشد، مىتواند ناسخ قرآن شود.
[1]مصاحب ، غلام حسين ، 1289 - 1358;دائرة
المعارف فارسى;جلد2;صفحه 2096
[2]زرقاني ، محمد عبد العظيم ، 1948- م.;مناهل
العرفان فى علوم القرآن;جلد2;صفحه 268
[3]عريض ،علي حسن;فتح المنان فى نسخ القرآن;صفحه
45
[4]مكي بن حموش ،355 - 437ق.;الايضاح لناسخ
القرآن ومنسوخه;صفحه 83
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 4713