نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 408
آيه سُخره
آيه سُخره
(آيه 54 اعراف،
در باره آفرينش ماه و خورشيد و ستارگان و مسخّر بودن آنها براي خداوند)
به آيه 54 سوره
اعراف، به تناسب اين که درباره تسخير خورشيد و ماه و ستارگان سخن گفته است، «آيه سُخره» مىگويند:((إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ
وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ
النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ
بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ)
؛ «پروردگار شما خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد، سپس
به تدبير جهان هستى پرداخت، با (پرده تاريك) شب، روز را مىپوشاند و شب به دنبال روز
به سرعت در حركت است، و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد در حالى كه مسخر فرمان او
هستند، آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير (جهان) براى او (و به فرمان او) است. پر بركت
(و زوالناپذير) است خداوندى كه پروردگار جهانيان است». )
در اين آيه مباحث
مهمي مطرح شده است:
أ. معرفي معبود
حقيقى و واقعى با ذكر صفات خاص او.
ب. آفرينش جهان
در شش روز (مرحله) : برخي از مفسران، اين دورانهاى شش گانه را به ترتيب ذيل احتمال
دادهاند:
1. روزى كه همه
جهان به صورت توده گازى شكلى بود كه با گردش به دور خود از هم جدا گرديد و كرات را
تشكيل داد.
2. اين كرات
تدريجا به صورت توده مذاب و نورانى و يا سرد و قابل سكونت در آمدند.
3. روز ديگر
منظومه شمسى تشكيل يافت و زمين از خورشيد جدا شد.
4. روز ديگر
زمين سرد و آماده حيات گرديد.
5. سپس گياهان
و درختان در زمين آشكار شدند.
6. سرانجام حيوانات
و انسان در روى زمين ظاهر گشتند.
ج. استواي خداوند
بر «عرش»: عرش در لغت به معنى چيزى است كه داراى
سقف بوده باشد و گاهى به خود سقف نيز عرش گفته مىشود ولى هنگامى كه در مورد خداوند
به كار مىرود و گفته مىشود «عرش خدا»، منظور از آن مجموعه جهان هستى است كه در حقيقت
تخت حكومت پروردگار محسوب مىشود، و جمله اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ كنايه از احاطه
كامل پروردگار و تسلط او بر تدبير امور آسمانها و زمين بعد از خلقت آنها است. البته
معناى ديگرى براى عرش نيز هست، و آن در مواردى است كه در مقابل «كرسى» قرار گيرد، در
اين گونه موارد كرسى (كه معمولا به تختهاى پايه كوتاه گفته مىشود) ممكن است كنايه
از جهان ماده بوده باشد و عرش كنايه از جهان ما فوق ماده (عالم ارواح و فرشتگان) .
د. نظام شب و روز: در اين آيه شب را همچون پوششى
براي روز دانسته که روشنايى روز را با پردههاى ظلمانى خود مىپوشاند. جالب توجه اينكه
تعبير فوق تنها در مورد شب ذكر شده و نفرموده: بوسيله روز تاريكى شب را نيز مىپوشاند،
زيرا پوشش تنها مناسب تاريكى است، نه روشنايى. همچنين شب را به طلبكارى تشبيه کرده
كه با سرعت به دنبال بدهكار خود (روز) مىدود. اين تعبير با توجه به موقعيت شب و روز
در كره زمين تعبير جالبى است زيرا اگر كسى از بيرون كره زمين ناظر چگونگى حركت آن به
دور خود و افتادن سايه مخروطى شكل زمين بر روى خودش بوده باشد با توجه به اينكه كره
زمين با سرعت سرسامآورى (در حدود 30 كيلومتر در دقيقه) به دور خود مىگردد چنين احساس
مىكند كه گويا هيولاى سياه مخروطى شكل با سرعت زياد در روى اين كره به دنبال روشنايى
روز در حركت است، ولى اين موضوع در مورد روشنايى روز صادق نيست، زيرا روشنايى آفتاب
در نيمى از كره زمين و در تمام فضاى اطراف پخش است، و شكلى به خود نمىگيرد، تنها تاريكى
شب است كه به صورت سايه مخروطى شكل همانند يك شبح اسرارآميز غولپيكر روى زمين مىدود.
هـ. آفرينش ماه و خورشيد و ستارگان و مسخّر بودن
آنها براي خداوند.
و. منحصر بودن «خلق» و «امر» براي خداوند: در
اينكه منظور از خلق و امر چيست، ميان مفسران گفتگو است. برخي مفسران با توجه به قرائنى
كه در اين آيه و آيات ديگر قرآن موجود است منظور از خلق را آفرينش نخستين، و منظور
از امر را قوانين و نظاماتى دانستهاند كه به فرمان پروردگار در عالم هستى حكومت مىكند
و آنها را در مسير خود رهبرى مىنمايد. البته بعضى از فلاسفه مايلند كه عالم خلق را
عالم ماده، و عالم امر را عالم ما وراء ماده بدانند، زيرا عالم خلق جنبه تدريجى دارد
و اين خاصيت جهان ماده است، و عالم امر جنبه دفعى و فورى دارد و اين خاصيت جهان ما
وراء ماده است چنان كه مىخوانيم:((إِنَّما
أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) ؛ «هنگامى كه خداوند
چيزى را اراده كند، به او فرمان مىدهد موجود باش، آن هم موجود مىشود» (يس// 82)
. )
ولى با توجه به موارد استعمال «امر» در آيات قرآن،
و حتى جمله:((وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ
النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ))در همين
آيه، ممکن است استفاده شود كه امر به معناي هر گونه فرمان الهى است، خواه در جهان
ماده باشد يا جهان ما وراى ماده.
ز. ستايش پروردگار: جمله: (تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ
الْعالَمِينَ) بعد از ذكر آفرينش آسمان و زمين و شب و روز و خورشيد و ماه و ستارگان
و تدبير جهان هستى، يك نوع ستايش از مقام مقدس پروردگار است كه به عنوان تعليم به بندگان
فرموده است. «تبارك» از ماده بركت است و ريشه آن «برك» (بر وزن درك) به معناي سينه
شتر مىباشد، و از آنجا كه شتران هنگامى كه در جايى ثابت مىمانند سينه خود را به زمين
مىچسبانند، اين كلمه تدريجا معناي ثابت ماندن به خود گرفته است، سپس به هر نعمتى كه
پايدار و با دوام باشد و هر موجودى كه داراى عمر طولانى و آثار مستمر و ممتد است، موجود
مبارك يا پربركت گفته مىشود، و نيز اگر مىبينيم به استخرها و يا بعضى از مخازن آب
«بركه» گفته مىشود به خاطر اين است كه آب، مدتى طولانى در آن باقى مىماند.
و از اينجا روشن مىشود كه يك سرمايه پربركت،
سرمايهاى است كه به زودى زوال نپذيرد و يك موجود مبارك موجودى است كه آثار آن مدتى
طولانى برقرار بماند، بديهى است لايق ترين وجود براى اين صفت همان وجود خدا است او
وجودى است مبارك ازلى، ابدى و سرچشمه همه بركات و نيكيها و خير مستمر.
[1]مكارم شيرازي
، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد6;صفحه 199
[2]طباطبايي ، محمد
حسين ، 1281 - 1360;الميزان في تفسير القرآن;جلد8;صفحه 148
[3]سيوطي ، عبد
الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الدر المنثور في التفسير بالماثور;جلد3;صفحه 90
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 408