نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 3883
قصه قوم يونس عليه السلام
قصه قوم يونس عليه السلام
(سرگذشت قوم يونس پيامبر (ع))
قرآن کريم بسيار کوتاه و گذرا ضمن بيان
داستان حضرت يونس (ع) به قصه قوم يونس (ع) اشاره کرده است. در مجموع چنين استفاده مىشود
که او از قوم خويش خشمگين و ناراضى بود((وَذَا
النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا))(انبيا//
87) و رفتار قوم، ايشان را بسيار بىتاب کرد؛ تا آنجا که قوم خود را رها کرد و به
جانب دريا (احتمالاً درياى مديترانه) روآورد.
در قاموس کتاب مقدس آمده است: «خداوند وى را مأمور کرد تا ضد نينوا نبوت کند… آن حضرت بسيار کوشيد از اين مأموريت استعفا دهد. بنابراين از «يافا» به
کشتى سوار شد و به قصد «ترشيش» حرکت کرد که حتىالامکان به طرف ديگر فرار کند…؛ اما به طوفان عظيمى مبتلا و به حسب خواهش خودش
به دريا انداخته شد و اعجازاً ماهى عظيمى وى را ببلعيد…. پس از سه روز، ماهى وى را به ساحلى افکند که احتمال
دارد به «صيدون» نزديک بوده است. ثانياً خطاب رسيد برخيز و به نينوا برو! فوراً اطاعت
کرد… ».
براساس قصص اسلامي، حضرت يونس (ع) زمانى
که ديد مردم نينوا سخنان وى را نمىپذيرند و همچنان به بتپرستى و گمراهى خود ادامه
مىدهند، خشمگين شد و در کشتى نشست تا از آن قوم گمراه دور شود.
قصهنويسان طبق کتاب يونس - که در مجموعه
تورات موجود است - گفتهاند: چون نشانههاى عذاب پديدار شد، پادشاه نينوا پلاس پوشيد
و دستور داد کودکان و بچههاى حيوانات را از مادرانشان جدا کردند. نينوا يکپارچه گريه
و زارى شد. خداى تعالى بر آنان ترحم و بلا را از ايشان دور کرد. يونس (ع) از اينکه
انذارش را بينتيجه ديد، رنجيدهخاطر شد و از شهر نينوا بيرون رفت و در بيابان به انتظار
وقوع حوادث نشست.
نويسنده کتاب اعلام القرآن درباره کلمه
«ذوالنون» احتمال مىدهد به معناى «صاحب نينوا» باشد.
[1]خزائلي،محمد،1292-1353;اعلام القرآن;صفحه
687
[2]هاكس ، جيمز;قاموس كتاب مقدس;صفحه
976
[3]قرشي بنابي ، علي اكبر ، 1307 -;قاموس
قرآن;جلد7;صفحه 275
[4]دراسات تاريخية من القرآن الكريم;جلد4;صفحه
175
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 3883