نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 3873
قصه قوم تُبّع
قصه قوم تُبّع
(سرگذشت قرآنى
قوم تُبّع و اقوال درباره شخصيت تُبّع)
قرآن کريم در
دو مورد به قوم تبّع اشاره کرده است:
1.((أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ
مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ) ؛ )«آيا اينها بهتراند يا قوم تبع و کسانى که پيش
از آنها بودند؟ همه را هلاک کرديم؛ زيرا آنها بزهکار بودند» (دخان// 37)؛
2.((وَأَصْحَابُ
الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ) ؛ «و اهل ايکه
و قوم تبّع همگى پيامبران را دروغگو شمردند. پس وعده من به عذاب آنها سزا است» (ق//
14). )
در قرآن کريم توضيحى درباره تبّع و قوم او ذکر
نشده است. بنا بر روايتى در تفسير صافي، تبّع منصب رسالت و نبوت داشته است. عدهاى
نيز گفتهاند تبّع لقب پادشاهان يمن است و علت انتخاب اين نام اين بوده است که آنها
در سياست و زمامدارى، تابع يکديگر بوده، از يک نقشه پيروى مىکردند.
برخى معتقدند تبّع يکى از پادشاهان جهانگشاى
يمن بود که تمام ممالک تا هند را تصرف کرد و ضمن لشکرکشى وارد مکه شد و قصد تخريب آن
مکان مقدس را داشت؛ اما به بيمارى زکام شديد مبتلا شد. حکيمى از ملازمان وى چنين تشخيص
داده بود که علت بيماري، سوءقصد به مکه است و راه درمان را در پشيمان شدن از اين دستور
معرفى کرد. او نيز پذيرفت و نذر کرد در تکريم آن خانه بکوشد.
[1]خزائلي،محمد،1292-1353;اعلام
القرآن;صفحه 257
[2]قرشي بنابي ،
علي اكبر ، 1307 -;قاموس قرآن;جلد1;صفحه 266
[3]خرمشاهي ، بهاء
الدين ، 1324 -;دانش نامه قرآن وقرآن پژوهى;جلد1;صفحه 472
[4]طباطبايي ، محمد
حسين ، 1281 - 1360;الميزان في تفسير القرآن;جلد18;صفحه 152و146
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 3873