نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 3481
علامتگذاري قرآن
علامتگذاري قرآن
(آشکار سازي موقعيت نحوي کلمات در جملات
قرآن)
به علامتگذارى قرآن، نشانهگذارى و اعرابگذارى
قرآن نيز ميگويند. اعراب در لغت به معناي آشکار ساختن و روشن نمودن است و در اصطلاح
نحويان عبارتست از روشن ساختن موقعيت نحوي کلمه در جمله يا کلام است. اعراب گذاري کلمات
قرآن بي گمان در فهم معاني قرآن راه گشا و سودمند است.
مشکل مصاحف اوليه حتى مصحف عثمانى، فقدان
هرگونه نشانه براى جدا کردن حروف متشابه مانند «ب»، «ت» و «ث» و نيز
نداشتن علائمى براى تعيين حرکت آخر کلمه بود، که مشکل اول از طريق اعجام (نقطه گذاري)
و دوم ازطريق اعراب گذاري قرآن برطرف شد.
با توجه به اهميت اعرابگذارى در ساختار زبان عربى بهويژه زمانى که اقوام
غيرعرب به جامعه اسلامى پيوستند، ضرورت علامتگذارى به خوبى احساس شد. وجود اين علائم
حتى براى کسانى لازم مينمود که زبان قرآن زبان مادريشان بود. شاهد بر اين مطلب، پيدا
شدن قرائتهاى مختلف از نص واحد قرآن مجيد بود.
براى رفع اين نقيصه، در نخستين مرحله، اعرابگذارى قرآن کريم با شيوه نقطهگذارى
آغاز شد؛ بهاين ترتيب که براى نشان دادن فتحه از نقطهاى روى حرف و ابتداى آن، و براى
نشان دادن کسره از نقطهاى زير حرف، و براى نشان دادن ضمه از نقطهاى روى حرف و در
آخر آن، و براى نشان دادن تنوين از دو نقطه روى هم استفاده مىشد. اين ابتکار در نيمه
دوم سده نخست انجام شد و به عقيده بيشتر محققان، مبتکر آن ابوالأسود دؤلى
بود.
در مرحله بعد براى جدا کردن حروف متشابه، نقطهگذارى حروف به شکل امروزى
آن انجام شد. مبتکر اين شيوه به عقيده بيشتر محققان، دو شاگرد ابوالأسود دؤلى يعنى
يحيى بن يعمر (م حدود 90 ق) و نصر بن عاصم (م 89 ق) بودند.
بنابراين در سده نخست هجرى از شيوه نقطهگذارى هم براى اِعرابگذارى حروف
آخر کلمه و هم براى شناسايى حروف متشابه استفاده شد. طبيعى است استفاده از چنين شيوهاى
سبب بروز پارهاى اشکالات و اشتباهات شود؛ لذا براى جلوگيرى از بروز اشتباهات احتمالى،
نقطههايى که بهجاى اعراب حروف استفاده مىشد، با رنگى غير از رنگ متن مصحف نوشته
ميشد که عمدتاً رنگ قرمز بود. با اين حال، کاربرد دو رنگ در نگارش مصحف، سبب دشوارى
براى کاتبان و نسخهنويسان بود. از اين گذشته، احتمال بروز اشتباه نيز منتفى نبود.
اين شيوه با ويژگىهاى خاصِ خود تا سده دوم در مصاحف رايج بود تا اين که
خليل بن احمد فراهيدى تدبيرى ديگر انديشيد و راه حل ديگرى ارائه کرد که
از آن زمان تا امروز رايج و متداول است، و آن استفاده از شکل مصغّر و کوچک حرکات بلند
«آ -اى -او» براى نشان دادن حرکتهاى سهگانه فتحه، کسره و ضمه و نيز وضع علامتى براى
تشديد (ّ) و علامتى براى دو حالت «رَوم» و «اشمام»
بود.
مهمترين کاستى شيوه نقطهگذارى (شيوه ابوالأسود و شاگردانش) استفاده از
نشانه مشترک بود که کاربرد آن در اعرابگذارى به نوع رنگ به کار رفته در آن و محل آن
و تعداد نقطهها وابسته بود؛ در حالى که شيوه خليل بن احمد اين نقص را نداشت.
رواج دو شيوه مذکور در علامتگذارى قرآنکريم بهويژه شيوه خليل بن احمد،
ابتدا با بىرغبتى و مخالفتهاى بسيار در جهان اسلام مواجه شد؛ امّا با گذشت زمان،
از شدت مخالفتها کاسته شد و در حالى که در پايان سده نخست هجرى صحبت از ضرورت پاکسازى
قرآن از نقطهها و علائم بود و تنها معدودى از مصاحف نقطهگذارى شده بود، موضوع علامتگذارى
پيش از پايان سده دوم کاملاً پذيرفته شد و در محافل علمى، صحبت از ضرورت و چند و چون
آن به ميان آمد.
کاربرد نشانههاى ابتکارى خليل بن احمد به جاى شيوه نقطهگذارى ابوالأسود،
با وجود همه امتيازات آن، با درنگ و تأخير فراوانى انجام گرفت؛ به گونهاى که اين شيوه
در عراق که مرکز علمى و فرهنگى جهان اسلام در آن زمان بود، در پايان سده سوم و اوايل
سده چهارم رايج شد. در بلاد مغرب و اندلس - بنا به نقل ابوعمرو دانى (م 444ق) در کتاب
المحکم فى نقط المصاحف - تا سده پنجم صرفاً از شيوه ابوالأسود (نقطه براى اعراب) استفاده
مىشد و شيوه خليل بن احمد جايگاهى نداشت. علت اين مخالفتها تا حدى ناشى از مسائل
سياسى - انتساب شيوه نقطهگذارى به امويان و شيوه دوم به عباسيان - بوده است. يکى از
موضوعات قابلتوجه در مسأله نقطهگذارى و اعراب قرآنکريم، ميزان کاربرد اين علائم
در کلمه بود. چه در شيوه ابوالأسود و چه در شيوه خليل بن احمد، تنها حرف آخر کلمه اعرابگذارى
شد؛ اما با گذشت زمان معلوم شد به همان ملاکى که حرف آخر کلمه به اعراب نيازمند است،
بقيه حروف کلمه نيز به نقطه و اعراب نياز دارند. قديمترين رأى موجود در اين زمينه،
نظر ابوعمرو دانى (المحکم، ص 56) است که ضمن بيان سبب و انگيزه نقطهگذاري، معتقد است
هر حرف بايد همه نشانههاى لازم از
سکون، تشديد، مدّ، همزه و… را داشته باشد. چنين گرايشى
در ميزان اعرابگذارى کلمه در مصحفى که توسط ابنبوّاب در سال 391ق و نيز مصحفى که
توسط ابوالقاسم سعيد بن ابراهيم در سال 427 نگارش يافت، بهگونهاى مورد توجه تام قرار
گرفت که ديگر مصحفهاى نگارش يافته تا اين زمان نيز از اين شيوه نيکو بهره گرفتند و
حتى پارهاى از کتابهاى حديث و شعر و ادب به طور کامل اعرابگذارى شد.
موضوع مهم ديگر اين است که آيا شيوه ابوالأسود دؤلى و نيز شيوه خليل بن
احمد امرى ابتکارى و بدون پيشينه بود يا اقتباسى از زبانهاى ديگر بود؟ نويسنده و محقق
کتاب رسم المصحف دراسة لغوية تاريخية ضمن بررسى و نقد ادله معتقدان به اقتباسى بودن
اين شيوه از کتابت سريانى، اعتقاد دارد هيچ دليل عقلى يا نقلى براى اثبات ابتکارى يا
اقتباسى بودن اين شيوه وجود ندارد و اين احتمال را نيز منتفى ندانسته است که ابوالأسود
پيش از سريانيان هنگام نوشتن براى نشان دادن حرکات کلمه، از نقطه استفاده کرده باشد،
و افزوده است اگر نقطهگذارى مصحفها به تبعيت از منابع اجنبى و الهامگرفته از آنان
بود، خود اين امر بهانه و مستمسک خوبى براى مخالفان نقطهگذارى مصحفها بود.
تاريخ اعرابگذارى قرآن کريم با توجه به نقلها و اسناد تاريخى بهجامانده
معلوم است؛ ولى تعيين تاريخ نقطهگذارى حروف متشابه و نيز مبتکر آن با توجه به فقدان
دلايل و اسناد کافى، مشکل است؛ از اين رو، در اين موضوع، سه ديدگاه پديد آمده است:
1. قول مشهور: واضع آن، دو شاگرد ابوالاسود (يحيى بن يعمر و نصر بن عاصم)
هستند.
2. واضع شکل (اعراب) همان واضع اعجام است.
3. اين گونه نقطهگذارى به شخصى به نام عامر بن جدده منسوب است.
گويا اصطلاحات سهگانه فتحه، کسره و ضمه نيز برگرفته از کلام ابوالأسود
خطاب به کاتب بود که «فاذا فتحتُ شفتى فانقط نقطة واحدة فوق الحرف و اذا ضممتُها فاجعل
النقطة إلى جانب الحرف و اذا کسرتُها فاجعل النقطة إلى أسفله… ».
[1]داني ، عثمان بن سعيد ، 371 - 444ق.;المحكم
فى نقط المصاحف;صفحه 20
[2]داني ، عثمان بن سعيد ، 371 - 444ق.;النقط
فى علم الضبط;صفحه 125
[3]قلقشندي ، احمد بن علي ،756 - 821ق.;صبح
الاعشى فى صناعة الانشاء;جلد3;صفحه 165
[4]ابن درستويه ، عبد الله بن جعفر ، -
347ق;الكتاب;صفحه 52
[5]محيسن ،محمدسالم;فى رحاب القرآن;صفحه
198
[6]اشيقر،محمدعلي;لمحات من تاريخ القرآن;صفحه
194
[7]زنجاني ، ابو عبد الله بن نصر الله ،
1309 - 1360ق.;تاريخ القرآن;صفحه 88
[8]حمد،غانم قدوري;رسم المصحف دراسة لغويه
تاريخيه;صفحه (573-599)
[9]راميار ، محمود ، 1301 - 1363;تاريخ قرآن;صفحه
(527-540)
[10]معرفت ، محمد هادي ، 1309 -1385.;التمهيد
فى علوم القرآن;جلد1;صفحه (360-363)
[11]زرقاني ، محمد عبد العظيم ، 1948- م.;مناهل
العرفان فى علوم القرآن;جلد1;صفحه (404-408)
[12]خرمشاهي ، بهاء الدين ، 1324 -;دانش نامه
قرآن و قرآن پژوهى;جلد1;صفحه 260
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 3481