responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 335

آيه اَمَّنْ يُجيب

آيه اَمَّنْ يُجيب

(آيه 62 نمل، در باره اجابت دعاي مضطر، و در شأن حضرت مهدي (ع) )

به آيه 62 سوره نمل «آيه أَمَّن يُجيب» مي‌گويند: (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ) ؛ «يا كسى كه دعاى مضطر را اجابت مى‌كند و گرفتارى را برطرف مى‌سازد، و شما را خلفاى زمين قرار مى‌دهد، آيا معبودى با خداست؟ كمتر متذكر مى‌شويد!».

در آن هنگام كه تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته شده، و از هر نظر درمانده و مضطر مى‌گردد، تنها كسى كه مى‌تواند قفل مشكلات را بگشايد، و نور اميد در دلها بپاشد، و درهاى رحمت به روى انسانهاي درمانده بگشايد، تنها ذات پاك او است. از آنجا كه اين واقعيت به عنوان يك احساس فطرى در درون جان همه انسانها است، بت پرستان نيز به هنگامى كه در ميان امواج خروشان دريا گرفتار مى‌شوند تمام معبودهاى خود را فراموش كرده، دست به دامن لطف «اللَّه» مى‌زنند، همانگونه كه قرآن مى‌گويد:((فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ) ؛ «هنگامى كه سوار كشتى مى‌شوند خدا را مى‌خوانند در حالى كه پرستش را مخصوص او مى‌دانند» (عنكبوت// 65) . )

در اين آيه، خداوند مي‌فرمايد: نه تنها مشكلات و ناراحتيها را بر طرف مى‌سازد بلكه شما را خلفاى زمين قرار مى‌دهد. منظور از «خُلَفاءَ الْأَرْضِ» ممكن است به معناي ساكنان زمين و صاحبان آن باشد، چرا كه خدا با آن همه نعمت و اسباب رفاه و آسايش و آرامش كه در زمين قرار داده انسان را حكمران اين كره خاكى ساخته، و او را براى سلطه بر آن آماده كرده است. مخصوصا هنگامى كه انسان در اضطرار فرو مى‌رود و به درگاه خدا رو مى‌آورد و او به لطفش بلاها و موانع را بر طرف مى‌سازد، پايه‌هاى اين خلافت مستحكم تر مى‌شود. و نيز ممكن است اشاره به اين باشد كه خدا ناموس حيات را چنين قرار داده كه دائما اقوامى مى‌آيند و جانشين اقوام ديگر مى‌شوند كه اگر اين تناوب نبود تكاملى صورت نمى‌گرفت.

گرچه خداوند دعاى همه را- هر گاه شرائطش جمع باشد- اجابت مى‌كند ولى در آيات فوق مخصوصا روى عنوان «مضطر» تكيه شده است، به اين دليل كه يكى از شرائط اجابت دعا آن است كه انسان چشم از عالم اسباب بكلى برگيرد و تمام قلب و روحش را در اختيار خدا قرار دهد، همه چيز را از آن او بداند و حل هر مشكلى را به دست او ببيند، و اين درك و ديد در حال اضطرار دست مى‌دهد. درست است كه عالم، عالم اسباب است، و مؤمن نهايت تلاش و كوشش خود را در اين زمينه به كار مى‌گيرد ولى هرگز در جهان اسباب گم نمى‌شود، همه را از بركت ذات پاك او مى‌بيند، ديده‌اى نافذ و سبب سوراخ كن دارد كه اسباب را از بيخ و بن بر مى‌كند، و در پشت حجاب اسباب، ذات «مسبّب الأسباب» را مى‌بيند و همه چيز را از او مى‌خواهد. آرى اگر انسان به اين مرحله برسد مهمترين شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است.

در بعضى از روايات، اين آيه تفسير به قيام حضرت مهدى (ع) شده. در روايتى از امام باقر (ع) مى‌خوانيم كه فرمود: «و اللَّه لكأني انظر الى القائم و قد اسند ظهره الى الحجر ثم ينشد اللَّه حقه... قال هو واللَّه المضطر فى كتاب اللَّه فى قوله: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ: به خدا سوگند گويا من مهدى (ع) را مى‌بينم كه پشت به حجر الأسود زده و خدا را به حق خود مى‌خواند... سپس فرمود: به خدا سوگند مضطر در كتاب اللَّه در آيه أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ... او است».

در حديث ديگرى از امام صادق (ع) چنين آمده: «نزلت فى القائم من آل محمد عليهم السلام هو و اللَّه المضطر إذا صلّى فى المقام ركعتين و دعا إلى اللَّه عز و جل فأجابه و يكشف السوء و يجعله خليفة فى الأرض: اين آيه در مورد مهدى از آل محمد (ع) نازل شده، به خدا سوگند مضطر او است، هنگامى كه در مقام ابراهيم دو ركعت نماز بجا مى‌آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر مى‌دارد دعاى او را اجابت مى‌كند، ناراحتى‌ها را بر طرف مى‌سازد، و او را خليفه روى زمين قرار مى‌دهد».

بدون شك منظور از اين تفسير، منحصر ساختن مفهوم آيه به وجود مبارك مهدى (ع) نيست، بلكه آيه مفهوم گسترده‌اى دارد كه يكى از مصداقهاى روشن آن وجود مهدى (ع) است كه در آن زمان كه همه جا را فساد گرفته باشد و درها بسته شده، و كارد به استخوان رسيده بشريت در بن بست سختى قرار گرفته، و حالت اضطرار در كل عالم نمايان است در آن هنگام در مقدس‌ترين نقطه روى زمين دست به دعا برمى‌دارد و تقاضاى كشف سوء مى‌كند و خداوند اين دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانى او قرار مى‌دهد و به مصداق: «وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ» او و يارانش را خلفاى روى زمين مى‌كند.


[1]مكارم شيرازي ، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد15;صفحه 517
[2]طوسي ، محمد بن حسن ، 385 - 460ق.;التبيان في تفسير القرآن;جلد8;صفحه 110
[3]طبرسي ، فضل بن حسن ، 468 - 548ق;مجمع البيان فى تفسيرالقرآن;جلد7;صفحه 359
[4]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الدر المنثور في التفسير بالماثور;جلد5;صفحه 113
[5]طباطبايي ، محمد حسين ، 1281 - 1360;الميزان في تفسير القرآن;جلد15;صفحه 381
[6]فخر رازي ، محمد بن عمر ، 544 - 606ق.;التفسيرالكبير;جلد24;صفحه 565
[7]حويزي ، عبد علي بن جمعه ، - 1112ق.;تفسيرنورالثقلين;جلد4;صفحه 94
[8]قمي ، علي بن ابراهيم ، - 329ق.;تفسيرالقمى;جلد2;صفحه 129
[9]بحراني ، هاشم بن سليمان ، - 1107ق;البرهان‌ في‌تفسير القرآن;جلد4;صفحه 224
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 335
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست