نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 2377
رمز
رمز
(نوعى کنايه، داراى خفا)
قدما کنايه را از نظر وضوح و خفا، قلت
و کثرت وسائط و سرعت يا کندى انتقال از مکنيٌّبه، به مکنيٌّعنه به «ايماء»، «تلويح» و «رمز» تقسيم کردهاند. در «رمز» معنا مبهم و فهميدن
آن غالباً غيرممکن است؛ مگر اينکه کسى معناى آن را به ما بگويد. وسائط در آن نيز خفى
است؛ به طورى که مىتوان گفت اصلاً نمىتوانيم وسائط را دريابيم و در نتيجه، انتقال
از معناى ظاهر به باطن دشوار و گاهى غيرممکن است. به هر حال فهم مکنىعنه، ديرياب است؛
لذا رمز را يک نشانه و يک لغت بايد تلقى کنيم و معناى آن را بياموزيم. در اين باره
عريضالقفا به معناى کودن را مثال زدهاند. عريضالقفا يعنى کسى که پشت سرش پهن يا
صاف باشد؛ اما دقيقاً معلوم نيست چرا چنين امرى را نشانه بلاهت مىدانستند. شايد کودن
را کسى ميپنداشتند که به سر او مىزنند و آن قدر به سر او زدهاند که پشت سرش پهن
و صاف شده است. از قرآن نيز آيه شريفه((أُحِلَّ
لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ))(بقره// 187) را مثال آوردهاند، که «رفث» به معناى
گفتار زشت و با فرض اينکه شرايط رمز را دارد کنايه از جماع آورده شده است. و در آيه
شريفه((وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَ)
هِدتُّمْ عَلَيْنَا)((فصّلت//
21) «جلودهم» کنايه از «فروجهم» و ممکن است رمز باشد.)
[1]صالح ، صبحي ، 1926 -;مباحث فى علوم القرآن;صفحه
330
[2]معرفت ، محمد هادي ، 1309 -1385.;التمهيد
فى علوم القرآن;جلد5;صفحه 334
[3]بستاني ، بطرس ، 1898 - 1969;محيط المحيط
قاموس مطول للغة العربية;صفحه 350
[4]حسيني ، جعفر ،1323-;اساليب البيان فى
القرآن;صفحه 788
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 2377