responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 198

آيه 004 تحريم

آيه صالح المؤمنين

(آيه 004 تحريم)

(آيه 4 تحريم، در شأن حضرت علي (ع) )

به آيه 4 سوره تحريم «آيه صالح المؤمنين» مى‌گويند: (إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ) ؛ «اگر از كار خود توبه كنيد (به نفع شما است) زيرا دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور او است، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنها پشتيبان او هستند».

در شان نزول اين آيه روايات زيادى در كتب تفسير و حديث و تاريخ شيعه و اهل سنت نقل شده است. مشهورتر اين است که: پيامبر (ص) گاه كه نزد زينب بنت جحش (يكى از همسرانش) مى‌رفت زينب او را نگاه مى‌داشت و از عسلى كه تهيه كرده بود خدمت پيامبر (ص) مى‌آورد، اين سخن به گوش عايشه رسيد، و بر او گران آمد، مى‌گويد: من با حفصه (يكى ديگر از همسران پيامبر (ص) ) قرار گذاشتيم كه هر وقت پيامبر (ص) نزد يكى از ما آمد فورا بگوئيم آيا صمغ «مغافير» خورده‌اى؟ ! (مغافير صمغى بود كه از يكى از درختان حجاز به نام عُرفُط تراوش مى‌كرد و بوى نامناسبى داشت) و پيامبر (ص) مقيد بود كه هرگز بوى نامناسبى از دهان يا لباسش شنيده نشود بلكه به عكس اصرار داشت هميشه خوشبو و معطر باشد! به اين ترتيب روزى پيامبر (ص) نزد حفصه آمد، او اين سخن را به پيامبر (ص) گفت، حضرت فرمود: من مغافير نخورده‌ام، بلكه عسلى نزد زينب بنت جحش نوشيدم، و من سوگند ياد مى‌كنم كه ديگر از آن عسل ننوشم (نكند زنبور آن عسل روى گياه نامناسبى و احتمالا مغافير نشسته باشد) ولى اين سخن را به كسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و بگويند چرا پيامبر غذاى حلالى را بر خود تحريم كرده؟ و يا از كار پيامبر د

ر اين مورد و يا مشابه آن تبعيت كنند، و يا به گوش زينب برسد و او دل‌شكسته شود) . ولى سرانجام او اين راز را افشا كرد، و بعد معلوم شد اصل اين قضيه توطئه‌اى بوده است، پيامبر (ص) سخت ناراحت شد و آيات فوق نازل گشت و ماجرا را چنان پايان داد كه ديگر اين گونه كارها در درون خانه پيامبر (ص) تكرار نشود.

در بعضى از روايات نيز آمده است كه پيامبر (ص) بعد از اين ماجرا يك ماه از همسران خود كناره‌گيرى كرد، و حتى شايعه تصميم آن حضرت (ص) نسبت به طلاق آنها منتشر شد، به طورى كه سخت به وحشت افتادند، و از كار خود پشيمان شدند.

اين آيه و آيات قبل و بعد از آن در حقيقت قاطعيتى است از سوى خداوند بزرگ در برابر چنين حادثه‌اى، و براى حفظ حيثيت پيامبرش. الفاظ و تعبيرات در آيه نشان مى‌دهد كه تا چه حد اين ماجرا در قلب پاك پيامبر (ص) و روح عظيم او تاثير منفى گذاشت، تا آنجا كه خداوند به دفاع از او پرداخته و با اينكه قدرت خودش از هر نظر كافى است، حمايت جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان ديگر را نيز اعلام مى‌دارد.

«صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» معناي وسيعى دارد كه همه مؤمنان صالح و با تقوا و كامل الايمان را شامل مى‌شود، هر چند صالح در اينجا مفرد است، ولى چون معناى جنسى دارد از آن عموميت استفاده مى‌شود. اما در اينكه مصداق اتم و اكمل آن در اينجا كيست؟ از روايات متعددى استفاده مى‌شود كه منظور، امير مؤمنان علي (ع) است.

در حديثى از امام باقر ع مى‌خوانيم: رسول خدا (ص) دو بار على (ع) را (با صراحت) به يارانش معرفى كرده‌، يك بار آنجا كه (در غدير خم) فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه» (هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است) ، و اما بار دوم هنگامى كه آيه:((فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ...))نازل شد، رسول خدا (ص) دست على (ع) را گرفت و فرمود: ‌اى مردم اين «صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» است"!. اين معنا را بسيارى از علماى اهل سنت نيز در كتابهاى خود نقل كرده‌اند از جمله علامه ثعلبى و علامه گنجى در كفاية الطالب و ابو حيان اندلسى و سبط ابن جوزى و غير آنها. جمعى از مفسران از جمله سيوطى در الدرّ المنثور ذيل آيه مورد بحث، و قرطبى در تفسير معروف خود، و همچنين آلوسى در روح المعانى در تفسير همين آيه اين روايت را نقل كرده‌اند.

نويسنده روح البيان بعد از نقل اين روايت از «مجاهد» مى‌گويد: مؤيد اين حديث، حديث معروف «منزلت» است كه پيامبر (ص) به على (ع) فرمود: «انت منى بمنزلة هارون من موسى»، زيرا عنوان «صالحين» در آيات قرآن براى انبياء آمده است، از جمله در آيه:((وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ))(انبياء// 72) ، و در آيه:((أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ))(يوسف// 101) مى‌باشد (كه در اولى عنوان «صالح» به جمعى از انبياء، و در دومى به حضرت يوسف اطلاق شده است) و هنگامى كه على (ع) به منزله هارون باشد، او نيز مصداق صالح است.


[1]مكارم شيرازي ، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد24;صفحه 276
[2]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الدر المنثور في التفسير بالماثور;جلد6;صفحه 241
[3]طبرسي ، فضل بن حسن ، 468 - 548ق;مجمع البيان فى تفسيرالقرآن;جلد10;صفحه 474
[4]حويزي ، عبد علي بن جمعه ، - 1112ق.;تفسيرنورالثقلين;جلد5;صفحه 370
[5]طباطبايي ، محمد حسين ، 1281 - 1360;الميزان في تفسير القرآن;جلد19;صفحه 331
[6]قمي ، علي بن ابراهيم ، - 329ق.;تفسيرالقمى;جلد2;صفحه 376
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 198
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست