responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1767

تفسير به راي

تفسير به رأي

(تفسير به راي)

(تحميل عقايد شخصى و گروهى بر قرآن)

در اين نوع تفسير، سبب اصلي اقدام به تفسير قرآن رأي و نظر شخص مفسر است و ديدگاه او به چنين تفسيري مي‌انجامد؛ به‌طوري که اگر رأي مزبور نبود، مفسر دست به چنين تفسيري نمي‌زد؛ به بياني ديگر، مفسر در اين نوع تفسير، نظريه‌هايي را به عنوان پيش‌فرض و پيش‌داوري‌هاي ترديدناپذير کسب و سپس به قرآن مراجعه مي‌کند و مفهوم آيات را بر اساس همان نظريات به‌دست مي‌آورد؛ به عبارت ديگر، قرآن با آراي ظني مفسر منطبق مي‌شود.

شايد روايات نهي از تفسير به رأي، ناظر به همين نوع از تفسير باشند.

برخي از مصاديق تفسير به رأي عبارتند از:

1. عدول از ظواهر الفاظ و معاني حقيقي آن‌ها به معاني مجازي و کنايي، بدون هيچ دليل و قرينه روشن عقلي، نقلي يا ادبي، به منظور شاهدتراشي بر عقيده‌اي که از پيش اتخاذ شده است؛

2. تحريف در تطبيق آيه بر مصاديق، و مصداق قرار دادن چيزي طبق سليقه شخصي؛

3. استناد به عمومات و اطلاقات قرآن و قوانين عمومي آن، بدون توجه به تخصيص‌ها، تقييد‌ها، تبصره‌ها، و استثناهايي که از سوي پيامبر (ص) يا اهل بيت (ع) بر آن‌ها به عنوان بيان وارد شده‌اند؛

4. تفسير آيه به يکي از دو احتمال مساوي و سکوت از معناي دوم؛

5. اقدام به تفسير قرآن بدون داشتن شرايط و تخصص در اين علم؛

6. تفسير آيات متشابه قرآن که علم آن فقط نزد خدا است؛

7. تفسير قرآن با استحسان و بر اساس هواي نفس؛

8. حمل يک آيه بر معنايي که در بدو نظر ظاهر مي‌شود، بدون رجوع به قرائن، تفاسير و منابع.

نمونه‌هايي از اين نوع تفاسير را مي‌توان در نوشته‌ها و گفتار افراد و فرقه‌هايي مشاهده کرد که عقايد التقاطي و انحراف فکري و عقيدتي دارند. برخي از مؤلفان علوم قرآني تفاسير متصوفه، باطنيه، ظاهريه، حشويه، و زنادقه را از مصاديق اين روش دانسته‌اند.

تفسير به رأي به صورت پراکنده در تفاسير متکلمان متعصب و فلاسفه و عرفا و متصوفه، زياد به چشم مي‌خورد؛ براي مثال، فخررازي در تفسير آيه((إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ) ؛ )در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند چه بيمشان دهى چه بيمشان ندهى بر ايشان يكسان است [آنها] نخواهند گرويد (بقره // 6) مي‌گويد: اين آيه بر جواز تکليف به محال دلالت دارد؛ زيرا با فرض کفر و علم خداوند به کفر، امر به ايمان محال است، و در اين آيه، به اين کار محال امر شده است.

نکته: در برخي منابع، تفسير به رأي بر دو قسم است: 1. تفسير به رأي ممنوع که مقصود از آن همان تفسير به رأي مصطلح و رايج است؛ 2. تفسير به رأي جايز که مقصود از آن تفسير اجتهادي يا عقلي است.


[1]زركشي ، محمد بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد2;صفحه 161
[2]عميدزنجاني ، عباسعلي ، 1316 -1390.;مبانى وروشهاى تفسيرقرآن;صفحه (228-232)
[3]طباطبايي ، محمد حسين ، 1281 - 1360;قرآن دراسلام;صفحه (87-92)
[4]صالح ، صبحي ، 1926 -;مباحث فى علوم القرآن;صفحه 291
[5]رومي،فهدبن عبدالرحمان;اصول التفسيرومناهجه;صفحه (78-84)
[6]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد4;صفحه (200-230)
[7]طباطبايي ، محمد حسين ، 1281 - 1360;الميزان في تفسير القرآن;جلد3;صفحه (77-78)
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1767
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست