responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1288

برهان (كلمات قرآن )

برهان (كلمات قرآن )

(دليل قطعي و همواره صادق)

واژه برهان را مصدر ثلاثى مجرد «بَرِهَ يَبْرَه بُرْهاناً» به معناى سفيد شدن و يا مشتق از ريشه رباعى مجرّد «بَرْهَنَ يُبَرْهِنُ بَرهَنةً» و به معناى حجّت و دليل دانسته‌اند. معناي لغوي برهان، حجّت و بيان واضح و دليل قاطع است، و در اصطلاح اهل منطق بر قياسى اطلاق مي‌شود كه از يقينيات (أوّليات، مشاهدات، تجربيّات، متواترات، حدسيّات، فطريّات) تشكيل شده، و نتيجه آن يقينى و ملاك رسيدن به واقع است.

در قرآن كريم واژه برهان 8 بار به صورتهاى مفردِ مجرّد از اضافه (نساء/ 174؛ مؤمنون/ 117) ، مفرد مضاف (بقره/ 111؛ انبياء/ 24؛ نمل/ 64‌؛ قصص/ 75؛ يوسف/ 24) و تثنيه (قصص/ 32) ذكر شده است. البته واژه‌هاى ديگرى چون سلطان، آيه، بيّنه و حجّت نيز در قرآن به كار رفته كه هريك به نحوى با موضوع برهان ارتباط دارد.

برهان در کاربرد قرآني، منحصر در گفتار نيست، بلكه بر مطلق چيزهاى روشن و واضحى كه حقّانيت امرى را به طور يقين ثابت مى‌كنند و جاى هيچ‌گونه ترديدى باقى نمى‌گذارند اطلاق شده است؛ خواه آن چيزها از سنخ قضاياى ذهنى و گفتارهاى منطقى باشند يا از قبيل موجودات عينى و حقايق خارجى. در آيه شريفه: «فَذنِكَ بُرهـانانِ مِن رَبِّكَ اِلى فِرعَونَ ومَلاَئهِ اِنَّهُم كانوا قَومـًا فـسِقين»((قصص// 32) از اژدها شدن عصا و سفيدى و روشنى دست حضرت موسي به عنوان دو برهان ياد شده است. در آيه:)«يـاَيُّهَا النّاسُ قَدجاءَكُم بُرهـانٌ مِن رَبِّكُم»((نساء// 174) نيز مراد از برهان، شخص رسول اللّه (ص) و يا خود قرآن دانسته شده است. در تعيين مصداق برهان در آيه:)«و لَقَد هَمَّت بِهِ وهَمَّ بِها لَولا اَن رَءا بُرهـانَ رَبِّه» ؛ ‌ «و در حقيقت [آن زن] آهنگ وى كرد و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود آهنگ او مى‌كرد» (يوسف// 24) اقوال متعددي مطرح شده است.

قرآن كريم به مناسبتهاى مختلف از كسانى كه بهشت را ويژه يهوديان و مسيحيان مى‌دانند برهان طلب مي‌کند: «و قالوا لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ مَن كانَ هودًا اَو نَصـرى تِلكَ‌اَمانِيُّهُم قُل هاتوا بُرهانَكُم اِن كُنتُم صـادِقين» (بقره// 111) . و به كسانى كه غير خدا را پرستش مى‌كنند مى‌فرمايد: اگر درباره ادّعاى خويش برهانى داريد بياوريد: «اَمِ اتَّخَذوا مِن دونِهِ ءالِهَةً قُل هاتوا بُرهانَكُم... » (انبياء// 24) و: «اَءِلـهٌ مَعَ اللّهِ قُل هاتوا بُرهـانَكُم اِن كُنتُم صـادِقين». (نمل// 64) و اعتقادات شرك آلودِ مشرکان را فاقد پايگاه برهانى و منطقى اعلام مى‌كند: «و مَن يَدعُ مَعَ اللّهِ اِلـهـًا ءاخَرَ لا بُرهـانَ لَهُ بِهِ فَاِنَّما حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ اِنَّهُ لا يُفلِحُ الكافِرون» (مؤمنون// 117) .

در قرآن واژه‌هاي ديگري به کار رفته که به جهاتي، منطبق بر برهان هستند مثل واژه‌هاي سلطان، بيّنه، حجت و آيه. برهان را مي‌توان «سلطان» خواند چون زوال‌ناپذير و غالب، و تيز و نافذ است و خصم و مخالف را به گونه‌اى در بن‌بست قرار مى‌دهد كه هيچ راهى براى فرار نمى‌يابد، و بر عقول و فهمها سلطه مى‌يابد. از آنجا که برهان نشانه حقانيت آورنده آن است، به «آيه» تعبير شده است.

و از آن رو كه يقينى‌ترين راه و متقن‌ترين شيوه براى احقاق حقّ يا ابطال باطل است «حجّت» ناميده مي‌شود. و از آن جهت كه بين حقّ و باطل جدايى افكنده، آن دو را از هم ممتاز مى‌سازد در برخى از موارد از آن به «بيّنة» ياد شده است.

لسان العرب، ج‌1، ص‌394، الميزان، ج5‌، ص‌152. الميزان، ج‌10، ص‌380. الميزان، ج‌11، ص129-132و 177؛ الميزان، ج‌15، ص‌34. همان، ج‌18، ص‌35. بيان السعاده، ج‌2، ص‌357. مواهب عليّه، ج‌2، ص‌237؛ منهج‌الصادقين، ج‌5‌، ص‌31. روض الجنان، ج‌10، ص‌329. نمونه، ج‌9، ص‌223. التبيان، ج‌4، ص‌189. تفسير لاهيجى، ج‌2، ص‌476. مجمع البيان، ج‌3، ص290. مواهب عليّه، ج‌2، ص‌290. بيان السعاده، ج‌2، ص‌337. تفسير جامع، ج‌7، ص‌464. تقريب القرآن الى الاذهان، ج‌30، ص‌205. البصائر، ج‌57‌، ص‌963. مجمع البيان، ج‌10، ص‌522‌. كشف الحقايق، ج‌3، ص‌332.


[1]راغب اصفهاني ، حسين بن محمد ، - 502ق;مفردات الفاظ القرآن;صفحه 51
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1288
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست