برخى از مفسران اين آيه و امثال آن را بر معناى مجازى كه در اصطلاح به آن «زبان حال» مى گويند حمل كرده اند، در صورتى كه چنين تفسيرى نوعى پيشداورى است و هيچ دليلى ندارد كه چنين حقيقتى را ـ كه قرآن از آن گزارش مى دهد ـ بر غير ظاهر آن حمل كنيم و اين كه مى گويند: علم تاكنون بر چنين شعور و آگاهى دست نيافته است دليل بر نبودن آن در اين موجودات نيست; زيرا تنها وظيفه علم، اثبات است و بس و هيچ گاه علم، حقّ نفى و سلب چيزى را ـ كه از وجود و عدم آن آگاه نيست ـ ندارد.
«اگر اين قرآن را بر كوهى نازل كرده بوديم، آن را از ترس خدا فروتن و شكافته شده مى ديدى. اين توصيف را براى مردم مى آوريم تا بينديشند».
اگر هر نوع پيشداورى را درباره آيات قرآن كنار بگذاريم، بايد بگوييم كوه داراى چنين شايستگى است كه اگر مورد خطاب خدا قرار گيرد، بر اثر آگاهى از عظمت خطاب، شكافته و پراكنده مى شود، از برخى از آيات به طور اشاره، وجود چنين آگاهى استفاده مى شود. آن جا كه مى فرمايد: