responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احمد موعود انجيل نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 144

پيامبران قرار داده و صاحبان كرامت و خارق عادت معرفى مى كند، يا ترسيم ديگرى كه حاكى از جبن و زبونى و ضعف ايمان آنان است تا آن جا كه كارهايى انجام مى دهند كه هرگز يك مؤمن عادى، حاضر نيست آنها را انجام دهد; مثلاً پيشواى خود را در برابر سى درهم به دژخيمان يهود مى فروشند و در موقع گرفتارى مسيح به خواب اندرند و يا پا به فرار مى گذارند، گويا عيسايى نبوده و مسيحى نيامده است.

پيشواى مسيحيان از مسيح، تبرى مى جويد

پطرس، رئيس حواريون و خليفه عيسى، در اين كه مانند ديگران در شب گرفتارى خوابيد و پس از گرفتارى پا به فرار گذارد جاى گفتگو نيست. ولى سپس اندك شهامتى از خود نشان داد و دورادور از عقب سر وى به منزل رئيس كهنه رفت و داخل گشت و نزد ملازمان براى ملاحظه انجام كار نشست، تا آن جا كه پطرس در ايوان، در بيرون نشسته بود و كنيزكى نزد وى آمد و گفت: تو نيز با عيساى جليلى بودى و او در حضور همه انكار نمود و گفت: نمى دانم كه چه مى گويى؟ سپس كنيزك ديگرى او را ديد و به او گفت: اين مرد هم با عيساى ناصرى بوده است. پطرس سوگند خورد كه آن مرد را نمى شناسم و پس از مدت كمى ، كسانى كه ايستاده بودند پيش پطرس آمدند و گفتند: تو هم از آنها مى باشى; زيرا لهجه تو، مر تو را آشكار مى سازد. در اين موقع شروع به لعن و قسم خوردن نمود كه هرگز مسيح را نمى شناسم. در اين موقع خروسى بانگ زد، آن گاه پطرس سخن عيسى را كه به وى گفته بود كه، سه مرتبه مرا پيش از بانگ خروس انكار خواهى كرد، به ياد آورد و بيرون شتافت و زار زار گريست.[1]


[1] همان، باب 26، جمله 58ـ 75.
نام کتاب : احمد موعود انجيل نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 144
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست