نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 8 صفحه : 84
«اگر اهل شهرها و آباديها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند بركات آسمانها و زمين را بر آنها مى گشوديم» .(اين يك سرنوشت) ولى آنها حق را تكذيب كرده اند ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم(اين هم سرنوشت ديگر)».
و بشر در گزينش هر يك از اين دو سرنوشت كاملاً مختار است، شايد شاعر عارف وحكيم ميرفندرسكى(متوفاى سال 1050) در شعر خود به اين نوع قضا و قدر اشاره مى كند و مى گويد:
تو همى گفتى، مكرر گشت اين بالا و پست *** تا نصيب قضاى آسمان، بيرون ز حكم ماستى
پيش خود گفتن، قضا آسمان اين هر دو خواست *** خود قضاى آسمان بيرون ز حكم ما ستى
غافل از سر قضائى كاقتضاى فعل ما *** گاه اينسان زشت، و گاهى آنچنان زيباستى
هيچ قومى بى سبب مغلوب يا غالب نگشت *** جز در او ضعفى نهان يا قوتى پيداستى
تو ندارى قدرت تشخيص پيدا از نهان *** لاجرم پنهان تو را پيداترين روياستى
دانش و تقوا قوام ملك هر قوم است و نيست *** قائم آن قومى، كه دور از دانش و تقواستى
2. سرنوشت، تشريع واجبات و محرمات
يكى ديگر از معانى سرنوشت تشريع احكام اعم از واجبات و محرمات است و امير مؤمنان به هنگام بازگشت از صفين در پاسخ پرسشگرى آن را چنين تفسير كرد:
«هو الأمر بالطاعة، والنهى عن المعصية، والتمكين من فعل الحسنة وترك
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 8 صفحه : 84