شايسته بود گروه اشاعره با در نظر گرفتن اين اصول، به تحليل اصل توحيد در خالقيت مى پرداختند و آن را به گونه اى تفسير مى كردند تا با ديگر اصول، تعارض پيدا نكند نه اينكه اصل واحدى را بگيرند و بر ديگر اصول خط بطلان بكشند.
اينك ما به تفسير اين اصل مى پردازيم:
حصر خالقيت در خدا، يا توحيد افعالى
آيات مربوط به حصر خالقيت در خدا را به دو نحو مى توان تفسير كرد:
1. آفريدگار جهان به طور مستقيم هر پديده اى را بدون سبب و علتى پديد مى آورد و خود جانشين تمام علل و اسباب طبيعى و غير طبيعى مى باشد در اين صورت جز به يك علت (خدا) معترف نبوده، و همه مظاهر هستى اثر مستقيم فعل خدا خواهد بود، در اين صورت، افعال انسان از اين اصل مستثنى نبوده، و به طور مستقيم مخلوق او خواهد بود.
2. جهان آفرينش همه متكى به خدا بوده و قائم به وجود اوست، ولى او از طريق آفريدن اسباب و علل مادى و غير مادى به اشيا، هستى مى بخشد، و به ديگر سخن: جهان آفرينش بر نظام علت و معلول، اسباب و مسببات استوار است، و چه بسا براى تحقق پديده، علل و اسباب بى شمارى
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 8 صفحه : 61