واللّه يعلم انّ ما خاننى البصر *** يوم الحساب فقد ازرى به القدر[1]
«من خير و رحمت را در سيماى تو مى بينم خدا گواه است كه ديده من خيانت نكرده است، تويى پيامبر و تويى شفيع، هر كس روز رستاخيز از شفاعت تو محروم گردد سرنوشت بدى خواهد داشت».
شعراى پارسى زبان اين انديشه اسلامى را در اشعار خود مطرح كرده اند، اينك بخشى از آنها را در اين صفحات به ترتيب قرون منعكس مى نماييم.[2]
2. شفاعت در ادبيات فارسى
1. غضايرى رازى (متوفاى سال 426هجرى) كه به قول تذكره نويسان، شيعى مذهب بوده است چنين قطعه شعرى سروده:
مـرا شفاعت اين پنـج تن بسنـده بـود *** كه روز حشر بـدين پنج تن رسانـم تـن
بهين خلق و برادرش و دختر و دو پسر *** محمد(صلى الله عليه وآله) و على و فاطمه; حسن و حسين(عليهم السلام)[3]
2. سنايى غزنوى (متوفاى سال 535 يا 545 هجرى) در
[1] استيعاب:3/897. [2] نگارنده در گردآورى قسمت اعظم اين اشعار مرهون الطاف جناب دكتر حميد فرزام استاد دانشگاه ادبيات وعلوم انسانى اصفهان مى باشد اميد آن كه مشمول شفاعت خاتم پيامبران صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم گردد. [3] تاريخ ادبيات در ايران، دكتر ذبيح اللّه صفا:1/572، تهران 1338.
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 8 صفحه : 438