responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 8  صفحه : 371

استدلال به اين آيه نيز بسان استدلال به آيه گذشته است و هر دو آيه حاكى است كه اسماع و تفهيم اموات ممتنع است و چون مشركان هم شبيه آنانند تفهيم آنان عملى نمى باشد.

روى اين اساس درخواست شفاعت از شخص مرده بسان درخواست از يك جماد خواهد بود.

پاسخ

استدلال با اين دو آيه روى اين اساس است كه تصور شده است مفاد آنها اين است كه تو اى پيامبر گرامى هيچ گاه نمى توانى اموات حقيقى و يا مجازى را اسماع و تفهيم نمايى، در صورتى كه هدف اين دو آيه اين نيست بلكه مقصود از دو آيه اين است كه تو مستقلاً بدون استمداد از قدرت غيبى نمى توانى مردگان را اعم از واقعى و يا تنزيلى تفهيم كنى، و تا مشيت و خواست خدا در كار نباشد، قدرت تفهيم در شما نخواهد بود، و اين سخن غير اين است كه بگوييم پيامبر مطلقاً قدرت تفهيم مردگان را ندارد.

توضيح اين كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) به گواهى آيات قرآن علاقمند بود كه همه افراد را به آيين راست رهبرى نمايد. وعلاقه او به انسانها ، اين آرزو را در او به وجود آورده بود، از طرف ديگر چون هدايت و ضلالت در دست خدا است و تا مشيت او بر هدايت كسى تعلق نگيرد، هدايت افراد، امكان پذير نخواهد بود، قرآن براى اثبات دخالت كامل اراده خداوند، و اين كه اين كارها همگى در دست او است، و پيامبر مالك هدايت و ضلالت افراد نيست، در پاره اى از موارد به اين حقيقت اشاره مى كند چنان كه مى فرمايد:

1. (إِنَّكَ لا تَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَلكِنَّ اللّهَ يَهْدِى مَنْ يَشاءُ...) [1]


[1] قصص/56.
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 8  صفحه : 371
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست