«براى ما (گمراهان) هيچ شفاعت كننده و دوستى مهربان نيست».
و امثال اين آيات كه وقوع شفاعت مورد تخيل مردم آن زمان و تأثير اسباب و وسايط را در قيامت نفى مى كند».[3]
ولى با اين همه نفى و انكار، اسلام عقيده به شفاعت را، بسان برخى ديگر از عقايد پيشينيان اصلاح نموده در عين اين كه اين گونه اعتقادات را به باد انتقاد گرفته، و نظام اخروى را غير از نظام اين جهان دانسته است امّا اصل وجود شفاعت را انكار نكرده و آن را اصالتاً حق خدا دانسته و براى اولياى وى تحت شرايطى كه مهم آنها، اذن الهى است، ثابت دانسته است.
در اين موقع ميان آيات نافى ومثبت كوچكترين اختلافى وجود ندارد، زيرا نافى ناظر بر رد عقايد بت پرستان و اقوامى مشابه آنها است ولى آيات مثبت شفاعت، ناظر به شفاعت صحيح است كه مبتكر آن قرآن و شارح آن احاديث اسلامى است.
گروه پنجم
در اين بخش به آياتى برمى خوريم كه شفاعت را مختص خدا مى داند و مى گويد: جزا دهنده و شفيعى نيست و شفاعت همگى مربوط به او است،