نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 8 صفحه : 127
خلافت برنمى گزينى، اگر براى تو شتر و گوسفندانى باشد و آن را در اختيار چوپانى قرار دهى، هرگاه چوپان آنها را در بيابان رها كند درباره او چگونه قضاوت مى كنى؟ آيا دامهاى تو را در معرض هلاكت قرار نداده است اگر چنين است رعايت مصالح مردم از اهميت بالايى برخوردار است.[1]
هنگامى كه معاويه فرزند خود «يزيد» را به عنوان خليفه مسلمين معرفى كرد عبداللّه بن عمر را خواست و به او چنين گفت: من دوست نداشتم امت محمد را پس از خويش بسان گله بدون چوپان رها كنم.[2]
همه اين جمله حاكى است كه صبغه حكومت در نزد همگان جنبه تنصيصى داشت مسأله شورا يا بيعت اهل حل و عقد تئورى هايى است كه بعدها متكلمان اهل سنت مطرح كرده اند.
آرى مقصود از استشهاد با اين جمله ها ردّ نظريه شورا و بيعت است و الاّ تنصيص بشر تا به وحى الهى منتهى نشود فاقد ارزش خواهد بود.
تا اين جا مسأله امامت و خلافت از نظر نبوت روشن گشت، اكنون بايد ببينيم دلايل موجود در كتاب و سنت كداميك از دو نظر را تأييد مى كند.