نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 8 صفحه : 108
مسايل عقيدتى قرار داد، عمروعاص بود، آنگاه كه با ابو موسى اشعرى در «دومة الجندل» در مسأله حكميت به شور پرداخت، و هدف او از قرار دادن خلافت دو خليفه نخست در شمارش عقايد ،تعريض به امام على بن ابى طالب (عليه السلام) بود.[1]
اختلاف در ماهيت خلافت
در گذشته يادآور شديم، كه اختلاف در اينكه، خلافت جزء احكام فرعى است، يا از اصول است، سبب اختلاف در ماهيت خلافت و امامت شده است. امام در نزد اهل سنت شبيه رئيس دولت است كه امروزه افراد از راههاى گوناگون به چنين مقامى مى رسند، گاهى او را مردم انتخاب كرده و گاهى نمايندگان مردم در مجلس شورا، و احياناً از طريق كودتاى نظامى بر سر كار مى آيند، در چنين فرمانروايى شرطى جز لياقت و شايستگى براى اداره امور و آگاهى اجمالى از شريعت، چيز ديگرى لازم نيست، در طول مدت خلفاى اموى و عباسى به عنوان جانشينان پيامبر بر مردم حكومت كردند و برخى فاقد بعضى از اين شرايط نيز بودند.
با توجه به اين اصل (ماهيت خلافت شبيه رؤساى دولت انتخابى مردم است) در شگفت نخواهيد بود كه متكلمان بزرگى مانند «باقلانى» و «طحاوى» و «تفتازانى» درباره خليفه مسلمين سخنى گفته اند كه با توجه به ماهيت خلافت نزد آنان، دور از حقيقت نيست.
ابوبكر باقلانى مى گويد:
«لا ينخلع الإمام بفسقه وظلمه بغصب الأموال، وضرب الابشار، وتناول