«او (كسى كه نامه عملش به دست چپ او داده مى شود و از اصحاب شمال است) به خداى بزرگ ايمان نداشت، و به اطعام مساكين تشويق نمى كرد(نسبت به وضع نگران كننده بينوايان بى تفاوت بود)».
ظاهراً مقصود از«اتراف» در آيات گذشته، و بى توجهى نسبت به مساكين در اين آيه يك چيز است، زيرا«اتراف» تمايل شديد و دلبستگى بسيار به مال، و ديگر تمتعات دنيوى است و يك چنين روحيّه باعث مى شود كه انسان فقط به خود بينديشد و نسبت به شرايط نامساعد زندگى ديگران بى توجه و بى تفاوت باشد.
بنابراين ويژگى اصحاب شمال در دنيا عبارت است از:
1. زير پا گذاشتن ميثاقهاى الهى.
2. دلبستگى بى اندازه به دنيا و تمتعات دنيوى.
3. بى توجهى نسبت به سرنوشت ديگران و بى تفاوتى نسبت به مساكين وبيچارگان.
4. انكار معاد و عالم قيامت.
وضعيت اخروى اصحاب شمال
اوصاف اخروى آنان به شرح ذيل است:
1. آنگاه كه نامه عمل خود را مى نگرند، آرزو مى كنند كه اى كاش هرگز آن را به او نمى دادند و از حساب اعمال خود مطلع نمى گرديدند.