نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 5 صفحه : 188
نظر فارابى است. بنابراين آنچه از ظاهر كلام صدر المتألهين استفاده مى شود (كه اين خود يك نظريه جداگانه است)،[1]صحيح و استوار نمى باشد، بلكه در اينجا يك نظريه است كه فارابى و شيخ و به نقل صدر المتألهين غزالى نيز آن را برگزيده است.
3. صدرالمتألهين و معاد جسمانى
صدرالمتألهين در بحث معاد با تنظيم مقدماتى معاد جسمانى را مطرح كرده و از آنها نتيجه گرفته است كه بدن محشور در سراى ديگر، همان بدن موجود در اين سراى دنيوى است. از عناوين بحث وى و همچنين از عناوين بحث تلميذ مكتب او محقق سبزوارى، چنين استفاده مى شود كه وى همان معاد معروف در ميان متشرعه را اثبات مى كند خصوصاً كه اصرار مىورزد كه بدن اخروى عين بدن دنيوى است نه مثل آن، و نه مباين با آن، ولى يك چنين تبادر، تبادر ابتدايى است و با مطالعه مقدماتى كه مطرح نموده و نتيجه گيرى بعدى او به روشنى ثابت مى كند كه وى به معاد جسمانى مثالى يا برزخى معتقد است كه پيش از وى فلاسفه اشراقى به آن معتقد بوده اند. چيزى كه هست گروه دوم نتوانسته اند ثابت كنند كه بدن اخروى مثالى همان بدن مادى دنيوى است و لذا در گرداب تباين دو بدن فرو رفته اند و تنها كارى كه حكيم شيرازى انجام داده است، اثبات عينيت و وحدت هر دو بدن مى باشد كه تفاوت آن دو را به نقص و كمال باز گردانيده است و ناگفته پيدا است كه هر وجود كامل، مشتمل بر وجود ناقص نيز مى باشد.
كسانى كه معاد جسمانى را از طريق تعلق نفس به بدن مثالى تصور