نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 5 صفحه : 183
نمى شناسند، (اعم از مطيع و عاصى)، در ديدن پاداش و كيفر نياز به بدن دارد.
3. تعلق نفس به بدن دنيوى كه آن را ترك كرده، مستلزم«تناسخ» است و«تناسخ» از نظر عقل محال مى باشد.
4. نتيجه جمع بين مطلب دوم و سوم اين است كه براى تحقق بخشيدن به پاداشها و كيفرها به فكر بدنى باشيم كه محذور تناسخ را نداشته باشد از اين جهت بايد بدن اخروى، بدنى از جنس افلاك آسمانى و يا كرات سه گانه باشد.
5. هدف از تعلق روح اين گروه به يك چنين بدن خاص، اين است كه فقط نياز او را در درك صور حسى لذت بخش يا آزار دهنده، برطرف كند بدون اين كه نفس به تدبير آن بدن به سان بدن دنيوى بپردازد.
6. علت اين كه نفس به تنهايى قادر به آفريدن صور حسى و خيالى نيست،آن گونه كه بر آفريدن صور عقلى قادر و توانا مى باشد، اين است كه صورتهاى حسى و خيالى منطبع در جسم اند،و بدون جسم نقش اين صور انجام نمى گيرد.[1]
تحليل نظريه فارابى
تا اين جا با نظريه معلم دوم آشنا شديم. ما نظريه او را بدون اين كه خود را مقيد به ترجمه عبارات او سازيم مطرح كرديم تا با روح حقيقت جويان معاصر، متناسب باشد ولى اين نظريه اشكالاتى دارد كه به رؤوس آنها اشاره مى كنيم:
1. همان طور كه يادآور شديم انگيزه اين نوع از تصوير معاد جسمانى