نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 5 صفحه : 155
را جوهرى مجرد از ماده مى دانند كه بار ديگر در سراى آخرت به بدن باز مى گردد اين نظريه را اكثر نصارى نيز قبول نموده اند.[1]
ملاك جسمانى يا روحانى بودن معاد چيست؟
مطلب مهم در اينجا اين است كه مفهوم جسمانى و روحانى در بحث معاد تبيين گردد تا معلوم شود كه مقصود مثبتان و يا منكران جسمانى بودن معاد يا روحانى بودن آن چيست؟ مثلاً گروهى كه فقط معاد جسمانى را پذيرفته اند، مقصودشان چيست؟
اگر جسم منسلخ از روح و حيات را مى گويد در اين صورت بدن انسان، جسم جمادى بيش نيست كه فاقد هرگونه ادراك و شعور است و در نتيجه مسأله كيفر و پاداش و لذت و الم، معنى معقولى نخواهد داشت.
و اگر مى گويند جسم به ضميمه روح است در اين صورت چگونه معاد را منحصر در جسمانى كرده و روحانى بودن آن را نفى مى كنند؟
ولذا برخى از افراد غير وارد به اصطلاح، مى گويند«متشرعه» معاد را هم جسمانى و هم روحانى مى دانند، زيرا آنان هرگز به حشر انسان بدون روح معتقد نيستند. يك چنين تفسير، حاكى از آن است كه تفسير كننده از معنى جسمانى و روحانى بودن معاد و ملاك آن دو آگاه نيست.
در اين مورد دو ملاك مى تواند براى جسمانى و روحانى بودن معاد وجود داشته باشد، ملاك نخست بر مى گردد به بيان واقعيت انسان، و ملاك دوم مربوط به نوع كيفر و پاداش است و با تشريح هر يك از اين دو ملاك مى توان به مفهوم جسمانى و روحانى بودن معاد پى برد.