responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 5  صفحه : 138

ثالثاً: لفظ (فَصُرْهُنَّ) در لغت عرب به معنى قطع كردن نيز آمده است و لفظ (إِلَيْكَ) حاكى است كه اين لفظ علاوه بر آن، متضمن معنى ديگرى از قبيل مأنوس كردن و متمايل ساختن نيز هست، گويى معنى جمله اين است كه آنها را همراه با مأنوس ساختن به خويش، قطع كن و سرهاى آنها را ببر.

از اين بيان روشن مى گردد كه خداوند بزرگ در روز رستاخيز اجزاى بدن هر انسانى را هر چند جزو بدن انسان و يا حيوان ديگرى شده باشد، به بدن اصلى باز مى گرداند و انسان كاملى را مى آفريند و اختلاط اجزا، مانع از عود هر جزئى به بدن اصلى نمى گردد.

اتفاقاً چيزى كه از قلب ابراهيم خطور كرد همين بود، وى ديد كه مُردارى كه نيمى از آن در دريا و نيمى ديگر در خشكى است مورد هجوم دسته اى از حيوانات دريايى و خشكى قرار گرفته است به طورى كه پس از اندكى، بدن مُردار جزو بدن اين حيوانات خواهد شد، در اين موقع ابراهيم خواست، نحوه بازگشت عضوى از حيوانات را به بدن اصلى، با ديدگان خود مشاهده نمايد از اين جهت با بريدن سرهاى چهار مرغ و قطعه، قطعه كردن و به هم آميختن اجزاى آنها، مسأله را مجسم كرد و از مشاهده احيا و بازگشتن عضو هر حيوانى را به بدن اصلى، به چنين خطور ذهنى خاتمه داد.[1]

نمونه دوم: احياى«عُزير»

اين تنها ابراهيم نبود كه نمونه اى از احياى مردگان را با ديدگان خود مشاهده كرد و اطمينانى بيشتر و يقينى كامل تر پيدا نمود، بلكه پس از وى يكى


[1] شيخ محمد عبده در تفسير آيه دست به تأويلى زده كه هرگز مناسب مقام علمى ايشان نيست به تفسير المنار: 3 / 54 56 مراجعه فرماييد.

نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 5  صفحه : 138
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست