نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 238
يعنى انسان نخست انكار مىورزد، و سپس عقاب مى كند، در اين صورت به آن انتقام مى گويند.
همچنين است «تشفى» هرچه در اصطلاح ما انتقام به معناى تشفى به كار مى رود ولى اين از لوازم معنا است، بلكه انتقام همان انكار عمل است كه احياناً ملازم با كفر است، هرگاه كيفر دهنده بشر باشد، احياناً همراه با تشفى دل خواهد بود. ولى اگر خدا باشد فقط به معنى كيفر بخشيدن است، زيرا خدا به بندگانش وعده داده است كه بدكاران را كيفر ونيكوكاران را به خوبى پاداش دهد. چنان كه مى فرمايد:
(...ليَجْزىَ الَّذِينَ أَساؤا بِما عَملُوا و يَجزى الّذين أَحسَنُوا بِالحُسنى).(نجم/31)
«تا بدكاران به كيفر اعمال خود برسند، ونيكوكاران به وجه نيكوتر پاداش داده شوند».
وشايد علت اينكه وصف عزيز همراه (ذو انتقام) در آيات پيشين آمده است اين است كه كيفر دادن و مجازات فرع قدرت است.
در اين جا فخر رازى بيانى دارد كه يادآور مى شويم مى گويد:خدا هر كيفر دادن را انتقام نمى خواند، مگر آنكه در آن يكى ازسه شرط باشد:
1. زشتى كار به حدى برسد كه خشم خدا را برانگيزد چنان كه مى فرمايد: