اى ديدگانم! به درازاى روزگار اشك ريزيد، بى هيچ عذر و بهانه اى.
اى ديده! با اشك ريختن گود شو و تا مردنم بدان اهتمام كن ، بى هيچ درنگى.
اى چشم! فراوان گريه كن و در ماتم نور برگزيده ـ از بين خلق خدا ـ كوشش كن.
صفيّه، دختر ديگر عبدالمطلب و عمه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در سوگ آن حضرت مى گريد و مى خواند:
أفاطمُ بكّى و لا تسأمى
هو المرء يبكى و حقّ البكاء
بصحبك ماطلع الكوكب
هو الماجد السيّد الطيّب
اى فاطمه! گريان باش و در عزاى همدمت تا هنگامه طلوع ستاره، خسته مشو.
براى مردى به حق گريسته مى شود، كه سرور و آقايى پاك نژاد است.
و در جاى ديگر:
أعينىّ! جودا بدمع سجم
أعينىّ! فاسحنفراو اسكبا
يبادر غرباً بما منهدمْ
بوجد و حزن شديد الالم
ديدگانم! اشك روان ريزيد، در مصيبتى كه ويرانگر است.
چشمانم! اشك ريزيد و گود شويد، در شور و غصّه دردناكى.