responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مرزهاى توحيد و شرك در قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 143

آيه سوم:

((وَ جاءَ مِنْ أَقْصَى المَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا المُرْسَلِينَ * اِتَّبِعُوا مَنْ لايَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ * وَ مالِى لا أَعْبُدُ الَّذِى فَطَرَنِى وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ * ءَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْْ يُرِدْنَ الرَّحْمنُ بِضُرّ لا تُغْنِ عَنِّى شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقَذُونَ * إِنِّى إذاً لَفِى ضَلال مُبِين * إِنِّى آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قِيلَ ادْخُلِ الجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِى يَعْلَمُونَ * بِما غَفَرَلِى رَبِّى وَجَعَلَنِى مِنَ المُكْرَمِينَ * وَما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْد مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنّا مُنْزِلِينَ * إِنْ كانَتْ إِلاّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ)).[1]

«و مردى ]با ايمان[ از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت:«اى قوم من! از فرستادگان ]خدا[پيروى كنيد . از كسانى پيروى كنيد كه از شما مزدى نمى خواهند و خود هدايت يافته اند. من چرا كسى را پرستش نكنم كه مرا آفريد و همگى به سوى او بازگشت داده مى شويد؟! آيا غير از او معبودانى را انتخاب كنم كه اگر خداوند رحمان بخواهد زيانى به من برساند، شفاعت آنهاكمترين فايده اى براى من ندارد و مرا ]از مجازات او[ نجات نخواهند داد؟! اگر چنين كنم، من در گمراهى آشكارى خواهم بود . ]به همين دليل[ من به پروردگارتان ايمان آوردم، پس به سخنان من گوش فرا دهيد.» ]سرانجام اورا شهيد كردند و[ به او گفته شد: «وارد بهشت شو» گفت: «اى كاش! قوم من مى دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى داشتگان قرار داده است» و ما بعد از او بر قومش هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم و


[1] يس 20ـ 29.

نام کتاب : مرزهاى توحيد و شرك در قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 143
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست