responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 514

معاويه نظر مشاور خود را نپذيرفت وسرانجام نامه اى به امضاى خود وعمرو عاص به عبد اللّه بن عمر نوشت كه مضمون آن چنين است:

حقايق اگر از ما مخفى وپنهان باشد هرگز از تو مخفى نيست.عثمان را على كشت، به گواه اينكه قاتلان او را امان داده است. ما خواهان خون عثمان هستيم، تا آنان را به حُكم قرآن بكشيم.واگر على قاتلان عثمان را به ما بدهد ما از او دست بر مى داريم و آن گاه مسئله خلافت را مانند عمر بن خطّاب به صورت شورا در ميان مسلمانان مطرح مى كنيم.ما هرگز خواهان خلافت نبوده ونيستيم.ما از تو مى خواهيم كه بپا خيزى وما را در اين راه كمك كنى.اگر ما وشما با هم متحد شويم على مرعوب مى گردد وعقب نشينى مى كند.[1]

پاسخ عبد اللّه بن عمر

...به جانم سوگند كه شما هر دو نفر بصيرت و واقع بينى را از دست داده ايد واز دور به وقايع مى نگريد ونامه شما بر شك وترديد اهل شك افزود. شما را چه با خلافت؟ معاويه، تو طليق وآزاد شده اى، وعمرو، تو هم شخصى متهم وغير قابل اعتمادى. از اين كار دست برداريد كه من وشما كمك نداريم.[2]

پاسخ عبد اللّه بن عمر به معاويه دورنگرى ومردمشناسى عمرو عاص را ثابت كردو روشن ساخت كه معاويه هنوز به پايه حريف كهنه كار خود نرسيده است واگر در بخشى از مسائل سياسى تفوّق دارد(مثلاً با سينه باز سخن مخالف را مى شنود واگر به او رو آورند گذشته ها را ناديده مى گيرد واگر در مذاكره به بن بست برسد فوراً


[1] وقعه صفين، ص 63، طبق نظر ابن قتيبه دينورى، اين نامه را معاويه به اهل مكه ومدينه نوشته است. الامامة والسياسة، ص 89.
[2] وقعه صفّين ، ص 63. ولى ابن قتيبه، نامه ديگرى را در پاسخ نامه معاويه آورده است. الامامة والسياسة، صص 89 و90.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 514
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست