responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اصول عقايد اسلامى و نگاهى به زندگانى پيشوايان معصوم عليهم السلام نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 186

پذيرش خلافت، گامى اصلاحى وتربيتى وعلمى بيدار گرانه بردارد.

اگر امام خلافت را مى پذيرفت، با او همان معامله را انجام مى دادند كه با على انجام دادند وخلافت ظاهرى اورا دركشمكشها وجنگها خلاصه مى كردند. سرانجام مأمون حيله گر وسياست باز با زمينه هاى مختلف، امام را مجبور مى كرد تا خلافت را با ر ديگر به مأمون واگذار كند، آنگاه به مردم چنين وانمود مى كرد كه او خليفه بر حق است، زيرا شخصيت بزرگى مانند امام رضا (عليه السلام) خلافت را به او (يعنى مأمون ) واگذار كرده است،پس خلافت من يك نوع خلافت مشروع است.

امام چرا ولايتعهدى را پذيرفت؟

اين مطلب را مى توان از دو را ه تحليل نمود:

1ـ امام ولايتعهدى رابا همان شروطى پذيرفت كه امام مجتبى (عليه السلام) صلح با معاويه را پذيرفت ولذا مى بينيم يكى از شروط رااين قرار مى دهد كه مسئوليت هيچ امرى را نخواهد پذيرفت وهيچ عزل ونصبى به او مربوط نخواهد بود.واز اين طريق پذيرفتن مقام را پذيرشى صورى وبه اصطلاح بى بو وخاصيت قلمداد مى كند كه آثار ساختگى آن برهمگان آشكار شود.

2ـ اگر پيشنهاد دوم را اما م نمى پذيرفت،تهديد به قتل ومرگ مى شد، بلكه قتل امام آن هم بدون اينكه موجى درجامعه بر ضد حاكم وقت پديد آورد قطعى ميشد، به گواه اينكه وقتى امام از پذيرفتن مقام ولايتعهدى پوزش طلبيد، مأمون به امام گفت: «عمر بن خطاب شورا را درميان شش نفر قرار داد ويكى از اعضاى شورا جد تو على بود وضمناً دستور داد كه هر كس از قبول آن خود دارى كند كشته شود، شما هم ناچاريد كه آنچه رامن مى خواهم بپذيرى واز آن گريزى ندارى»[1].


[1] ارشاد مفيد ص 290 ومقاتل الطالبين ص375.

نام کتاب : اصول عقايد اسلامى و نگاهى به زندگانى پيشوايان معصوم عليهم السلام نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست