نقل شده كه ابو جعفر منصور به اطرافيانش مىگفت: [1]
«چهقدر من نيازمندم كه چهار نفر در دربار من باشند و از آنان كسى پاكدامنتر نباشد. اينان اركان دولتند و كشور جز به وجود آنان صلاح نپذيرد. يكى قاضيى است كه در راه خدا ملامت هيچ ملامتگرى او را از كارش باز نمىدارد؛ ديگرى رئيس پليسى است كه حق مظلوم را از ظالم مىستاند؛ سوم رئيس خراج است كه در هنگام ارزيابى به رعيت ستم روا نمىدارد، آنگاه سه بار انگشتش را دندان گرفت و در هر بار مىگفت: آه، آه، گفتند: اى امير آن ديگرى كيست؟ گفت: رئيس «بريد» [2]كه اخبار اينان را درست گزارش مىدهد» .
يكى از گفتههاى ژنرال آيزنهاور دربارۀ نياز به اطّلاعات چنين است:
«اگر در اقدامات ايجابى، كاستى محسوسى وجود داشته باشد، آن، همان نياز اساسى به اطّلاعات است.» [3]
در گزارش كميته هوور ) revooH( در سال 1955 آمده است:
«هجوم ناگهانى ژاپنىها به پيرل هاربر ) robraH lraeP( باعث به وجود آمدن ادارۀ اطّلاعات گرديد، زيرا بررسىهاى پس از جنگ ثابت كرد، آنچه باعث شكست نيروهاى مسلح شد، همانا عدم وجود يك سازمان اطّلاعاتى نيرومند بود و اگر چنين سازمانى وجود مىداشت، از تهاجم سريع ژاپنىها جلوگيرى مىشد.»
ژنرال آيزنهاور در سال 1959 گفت:
«در سياست ايالات متّحده چيزى مهمتر از گردآورى اخبار به وسيلۀ سازمان اطّلاعات نيست.» [4]
[1] -ر. ك: محمد معراوى، شريعة الحرب فىالاسلام، ص 333.
[2]- بريد: قاصد، پيك، پيغامبر، (دهخدا) .
[3] -ر. ك: احمد هانى، الجاسوسية بين الوقاية و العلاج، ص 59-62.
[4] -ر. ك: محمد جمال، المدخل الى العقيده، ص 150.