بهتر است. از اين رو، انگيزهاى براى خوب بودن، اخلاقى بودن و قيافۀ انسانى داشتن پيدا نمىكند.
بنابراين، وقتى كه انسان به خدا معتقد باشد، مىتواند اخلاق داشته باشد و فضايل اخلاقى و ارزشهاى انسانى را در خود بروز دهد. از سوى ديگر، دستيابى به ايمان كامل در سايۀ اخلاق ميسّر است؛ به اين معنا كه ايمان جز در سايۀ شكوفايى حقيقت انسان تداوم نمىيابد. اگر انسان در پرتو ايمان، تهذيب نفس و خودسازى كند و از نظر اخلاقى رشد كند، به موازات همين رشد اخلاقى و شكوفايى انسانيّت، ايمان او نيز رشد كرده و تقويت مىشود. رسول خدا(ص) مىفرمايد:
زمانى كه خداوند تعالى ايمان را آفريد (از خدا درخواست كرد و) گفت خدايا، مرا تقويت كن، خدا نيز آن را به خوش خلقى و سخاوت تقويت كرد. و آنگاه كه كفر را آفريد (آن نيز) گفت: خدايا مرا قوى گردان. خداوند آن را به بخل و بد خلقى تقويت كرد.
از اين حديث شريف استفاده مىشود كه اخلاق پسنديده مايۀ رشد و تقويت ايمان است و اگر انسان در پرتو نور ايمان از اخلاق و ارزشهاى اخلاقى پاسدارى نكند و به تهذيب نفس و خودسازى همت نگمارد، ايمانش بىفروغ گشته، نمىتواند تداوم يابد.