و اندوهى، شادمان و سرافراز به بهشت پاى مىنهند و جاودانه مىشوند (دائرة المعارف تشيّع، 3/ 274؛ البرهان فى تفسير القرآن، مجلّد 3- 2/ 25).
***
يوم التّغابن: روز آشكار شدن زيانها
از
نامهاى قيامت در قرآن كريم است و يكى از سورههاى قرآنى نيز به نام تغابن،
نامبردار است (تغابن/ 9). «تغابن» برگرفته از «غبن» است به معناى فريب دادن و نيز
فريب خوردن (نثر طوبى، 2- 1/ 208).
«غبن»
در اصطلاح فقه بدين معنا است كه فروشنده، مال خويش را به بيش از آنچه مىارزد،
بفروشد. چنين كسى را «غابن» و خريدار را «مغبون» گويند (فرهنگ
معارف اسلامى، 3/ 398). قرآن كريم، رفتار و كردار آدمى را از آن رو كه در قيامت
عوض خواهد گرفت، به كالا تشبيه كرده است. زشتكاران در قيامت درمىيابند كه در
معامله زندگى دنيوى زيانديدهاند و فرايض و اعمال نيك را رها كرده و به بهايى
اندك فروختهاند (ر. ك. آل عمران/ 77).
غبن
در معاملات دنيوى، بر اثر خطا در ارزيابى كالا پيش مىآيد. پس از وقوع معامله،
خريدار يا فروشنده به خطا پى مىبرد و به غبن خويش واقف مىگردد.
غبن
در وقايع معنوى بر اثر غفلت و نينديشيدن و فريب شهوات نفس را خوردن رخ مىدهد. در
معاملات دنيوى، هم خطاى ارزيابى و هم كشف آن در دنيا پيش مىآيد؛ امّا در امور
معنوى، خطاى ارزيابى در دنيا رخ مىدهد و كشف آن در قيامت حاصل مىآيد؛ روزى كه
تكليف به پايان رسيده و جبران غبن ناممكن است (معاد
از نظر روح و جسم، 2/ 177). روز قيامت را از آن روى «يوم التّغابن» گويند كه
زيانكاران به زيانى كه ديدهاند، پى مىبرند (دائرة
المعارف تشيّع، 9/ 393). غبن در امور معنوى نيز همچون امور دنيوى، دو سويه است: در
يك سوى غابن جاى دارد؛ يعنى طايفه گمراهكننده و در سوى ديگر، طايفه گمراه شده كه
مغبون است.
طايفه
نخست آناناند كه پيروان خويش- يعنى طايفه مغبون- را به گمراهى مىلغزانند. امّا
با نظرى دقيقتر، هر دو گروه را مىتوان هم غابن دانست و هم مغبون؛ بدين معنا كه
گروه دوم نيز با