خداوند پس از آفرينش موجودات، همه را به كمال مناسب خويش راه نموده
است.
آيات
قرآنى از دو گونه هدايت تكوينى ياد كردهاند:
1.
هدايت تكوينى عام:
از
اطلاق اين دسته آيات برمىآيد كه مراد، هدايت عمومى همه آفريدگان است (طه/ 50؛
اعلى/ 2 و 3؛ زمر/ 21).
2.
هدايت تكوينى خاص:
قرآن
كريم در آيهاى، به نوعى از وحى اشاره مىكند كه ويژه زنبور عسل است و مراد،
گونهاى خاص از تعليم و هدايت است. زنبور عسل از گذر اين هدايت تكوينى خاص امور
زندگى اجتماعى خويش را سامان مىدهد و بقاى خود را تضمين مىبخشد (نحل/ 67؛ فاطر/
9؛ بلد/ 10- 8). اين قبيل آيات بر هدايت تكوينى خاص انسان گواهى مىدهند و از اين
حقيقت پرده برمىدارند كه بهره انسان از هدايت تكوينى، بيش از ديگر موجودات است.
در هدايت تكوينى انسان، الهام به باز شناختن خوبىها و بدىها نيز جاى دارد و راه
او از اين گذر به سوى كمال هموار شده است (هدايت در قرآن، 27- 25). افزون بر اين، آيات ياد شده اهميّت ويژه انسان را در نظام
آفرينش آشكار مىسازند و دلالت مىكنند كه او مدار و محور جهان آفرينش است و
موجودات و مخلوقات ديگر، خادم اويند و به تبع او آفريده شدهاند (بقره/ 29).
***
هرمنوتيك: دانش تفسير متن
واژه
«هرمنوتيك»(hermenneutic) از ريشه يونانى"hermeneuien " است كه آن را به معناى «تأويل»
بازگرداندهاند. اين واژه در قرون وسطى به معناى هنر يا دانش تفسير و فهم كتاب مقدّس بود. شلايرماخر آن را عبارت
از روش فهم مطلق متون دانسته است و ديلتاى به معناى روششناسى علوم انسانى پنداشته
است. هيدگر آن را در هستىشناسى به كار گرفته است و گادامر، اين كلمه را براى
هستىشناسى فهم به خدمت گرفته است (فرهنگ واژهها، 579).
تاريخ
هرمنوتيك را سه دوره دانستهاند:
اوّل.
كلاسيك:
رواج
انديشه پروتستانتيسم و بالا گرفتن نهضت اصلاح مذهبى در قرن 16 م. و از ميان رفتن
مرجعيت كليساى رم در تفسير كتاب مقدّس، نياز به تنظيم قواعدى براى تفسير را آشكار ساخت. چون در اين دوره
معتقد