فراهم شود و خداوند اذن دهد، ظاهر مىگردد. همه اديان الهى و حتّى
آيينهاى بشرى، مانند دينهاى هندويى و بودايى، از وجود منجى به صراحت يا كنايت
ياد كردهاند (معارف اسلامى در جهان معاصر، 245؛ مصلح جهانى، 53؛
امامت و مهدويّت، 2/ 129). وجود او در معارف و تعاليم اديان، نويدى است از اينكه
سرانجام، جهان روى به خوشبختى و بهروزى و آسايش مىنهد. قرآن نيز از اين حقيقت ياد
كرده و به وجود منجى اشارت برده است. در نظر قرآن، دين حقّ پيامبر 6 روزى فراگير
مىشود (توبه/ 33؛ فتح/ 28) و سرانجام، نور خدا به درخشش نهايى خويش مىرسد (توبه/
32) و باطل از ميان مىرود (اسراء/ 81) و بندگان صالح خدا، وارث زمين خواهند شد
(انبياء/ 105) و اين وعده الهى، تخلّفناپذير است (نور/ 55). خوشبينى و اميدوارى
شيعيان به آينده، ناشى از ايمان به ظهور مهدى (ع) است كه بنابر روايتى از پيامبر
اسلام 6، حتّى اگر يك روز از دنيا بماند، خدا آنقدر طولانىاش مىكند تا مهدى
(ع) ظهور يابد (امامت و مهدويّت، 2/ 129).
روايات
اسلامى از شيعه و سنّى درباره حضرت مهدى (ع) آن چنان روشن و پرشمارند كه جاى شكّ و
ترديدى براى مسلمانان باقى نمانده است (خورشيد مغرب، 59؛ شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد، 2/ 535). بنابر باورهاى شيعه، امام مهدى (ع) در روزگار غيبت نيز
منصب امامت (امامت) را بر عهده دارد و همچون خورشيد، كه در پس ابر است، جهان را از
نور و گرماى خويش بهرهمند مىسازد و كائنات را با هدايت باطنى، راه مىنمايد (منتخب الاثر، 101، 271 و 272).
مسلمانان
در وجود مهدى (ع)- منجى آسمانى- اختلافى ندارند. اختلاف آنان در اين است كه چه
كسى، مهدى موعود (ع) است. اهل سنّت برآناند كه او از نسل پيامبر 6 است و هنوز
به دنيا نيامده است (همراه با راستگويان،
414). در اين ميان برخى كسان نيز ادّعاى مهدويّت كردهاند؛ امّا با گذشت زمان يا
به علل ديگر، دروغ بودن ادّعاى آنان روشن شده است. ادّعاها از زمان محمّد بن
حنفيّه آغاز شد كه پيروانش پنداشتند او، مهدى، موعود پيامبر 6 است. برخى نيز
مختار بن ابوعبيده ثقفى را مهدى شمردند؛ زيرا