يكى از فرشتگان مقرّب خويش را براى قبض روح آدميان برگزيده است كه
قرآن با عنوان «ملك الموت» از او ياد مىكند.
اين
فرشته مقرّب با يارى فرشتگانى ديگر، روح آدميان را قبض مىكند. از اين رو، قرآن
كريم، گاه قبض روح را به خداى متعال نسبت مىدهد و گاه به ملكالموت و گاه به
فرستادگان و فرشتگان الهى (سجده/ 11؛ انعام/ 61). در حقيقت، خداوند است كه روح را
قبض مىكند و ملكالموت و دستيارانش واسطه اجراى فرمان خدايند (الميزان، 14/ 269؛
ميزان الحكمة، 12/ 5678). بيشترينه مردم از مرگ مىهراسند.
اين
ترس ريشه در امورى بسيار دارد؛ از جمله نابودى پنداشتن مرگ، دوستى دنيا، گناهكارى
و بىخبرى از سرنوشت و پيشامدهاى پس از مرگ و طولانى بودن راه آخرت (همان، 5672،
5698 و 5690؛ معاد، 75 و 76؛ بحارالانوار،
6/ 156) مرگ گونههاى متعدّدى دارد: مرگ طبيعى، مرگ ناگهانى يا مفاجات و مرگ
انتحارى و شهادت كه مرگ در جهاد با دشمنان خدا و برترين گونه مرگ است (همان، 97/
8).
احتضار:
اين
كلمه از ريشه «حضور» است به معناى آن لحظه كه آدمى در حال جان دادن است و روح از
بدن او بيرون مىرود. گفتهاند علّت اينكه زمان مرگ را «احتضار» مىخوانند، يا اين
است كه مرگ بر بالين آدمى حضور مىيابد و يا اين است كه فرشتگان، پيامبر اسلام 6
و امامان (ع) حاضرند و يا به دليل آن است كه مؤمنين براى تشييع آدمى گرد او
درمىآيند (جواهرالكلام، 4/ 9). ارتباط آدمى در حال
احتضار با اطرافيانش قطع مىشود و حقايقى را مىبيند كه تا آن دَم نديده است.
فرشته مرگ را مىبيند كه جان از بدنش بيرون مىكشد. فرشته مرگ با صورتى نيكو سراغ
نيكان مىآيد و با نرمى و مهربانى با آنان سخن مىگويد و جانشان را باز مىگيرد؛
امّا زشتكاران به گونهاى ديگر قبض روح مىشوند. ملكالموت، با سيمايى ترسناك
سراغشان مىآيد و با سختى و تندى و درد و رنج جانشان را مىگيرد (سجده/ 11؛ نحل/
32 و 28؛ انفال/ 50؛ بحارالانوار، 6/
141). بنابر روايات، آدمى به حال احتضار، پيامبر اسلام 6 و امامان معصوم (ع) را
مىبيند. همچنين، اعمال و اموالش بر او تمثّل مىيابند و شيطان سراغ او مىآيد و
مىكوشد او را بفريبد و ايمان را از او بگيرد و بربايد. نيز