حقيقتى است پذيرفته شده؛ هر چند درباره آن به گونهاى روشن و مفصّل
سخن نگفتهاند. در روايت است كه ايمان را ده درجت است كه مؤمن يك به يك آنها را طى
مىكند (بحار الانوار، 66/ 165). نيز در روايت
است كه خداوند، ايمان را بر هفت بخش تقسيم كرده است: نيكى، صدق، يقين، رضا، وفا،
علم و بردبارى. آن گاه سهم هر كس را از آنها داده است. هر كس همه آنها را در خود
گرد آورده است، مؤمن كامل است (همان، 159).
***
مرجئه: از فرقههاى اسلامى
فرقهاى
است با عقايدى ويژه و مولود اوضاع سياسى و اجتماعى قرن اول هجرى.
در
پس رويدادهاى سياسى در جامعه اسلامى و روى كار آمدن بنىاميّه، و در جريان اختلاف
ميان على (ع) و معاويه كسانى ادعا كردند كه حقيقت بر ايشان مشتبه شده است. پس در
خانه نشستند و درباره امور جامعه قضاوت نكردند. اينان مىگفتند، ما از عقيده باطنى
كسى خبر نداريم و نمىدانيم چه كسى در دل، مسلمان و مؤمن است و چه كس، كافر و
فاسق؛ زيرا همگى به ظاهر، مسلماناند. پس سزاوار است ثواب و عقاب آنان را تا قيامت
به تأخير اندازيم تا خدا درباره آنان داورى كند. بدينسان، مرجئه در اين دنيا به
ثواب يا گناه مسلمانان حكم نمىكنند و تنها ايمان را براى مسلمانان كافى مىدانند.
برخى
صاحبنظران براى كلمه «ارجاء» دو معنا برشمردهاند: يكى به معناى تأخير انداختن و
ديگر به معناى اميد بخشيدن و بنابر معناى دوم، معصيت به ايمان ضرر نمىرساند و
اميد به بخشايش گناهكاران در قيامت هست (فرق الشّيعه، 14؛ تاريخ شيعه و فرقههاى اسلام، 43). ابومحمّد حسن بن محمّد بن حنيفه از نخستين كسانى بود كه اين
نظريه را مطرح نمود (معجم الفرق الاسلاميّه، 220). فرقه مرجئه همچون خوارج اندك اندك از عقايد سياسى محض رو به
سوى عقايد كلامى نهاد.
ابوحنيفه-
پيشواى مذهب حنفى- مهمترين شخصيّت اين دوران بود كه عقايد كلامى ويژهاى براى اين
فرقه ترتيب داد. او نوشتهها و مطالب منظّمى درباره عقيده ارجاء تدوين كرد. پس از
ابوحنيفه، ابومطيع بلخى دو كتاب با عنوان فقه الابسط