قرآن
كريم با صراحت بيان كرده است كه شيطان، لشكريانى دارد (شعراء/ 95) و او را در
گمراه ساختن انسان يارى مىدهند و همنشين كسانىاند كه فريبشان را مىخورند (زخرف/
36؛ الميزان، 15/ 290).
لشكريان
شيطان پيوسته فريبخوردگان را از راه خدا باز مىدارند و اين فريبخوردگان درك
نمىكنند (زخرف/ 37). همنشينى لشكريان شيطان با اين كسان در قيامت نيز پابرجا است
و يكى از كيفرهاى گناهكاران در قيامت، همين همنشينى است. قرآن بيان مىفرمايد كه
گناهكاران در قيامت آرزو مىكنند اى كاش ميان آنها و همنشينانشان فاصلهاى فراوان
بود (الميزان، 18/ 103- 101). لشكريان شيطان بنابر
تعابير قرآنى و روايى برخى سوارهاند و برخى پياده (اسراء/ 64؛ نهج البلاغه، خ 192). مراد از لشكريان
سواره اين است كه در كار خويش- يعنى فريب انسانها- توانايى و شتاب بيشترى دارند
و لشكريان پياده آناناند كه نيروى فريبكارى آنها كمتر است (الميزان، 13/ 146؛
تفسير نمونه، 12/ 185- 183). منابع دينى، براى لشكريان شيطان تعابير و نامهاى
متعدّدى دارند؛ همانند جنود، قرين (شعراء/ 95؛ زخرف/ 36)، قبيله شيطان، ذرّيّه
شيطان، خيل و رَجل (اعراف/ 27؛ كهف/ 50؛ نهج البلاغه، خ 192). در متون اسلامى در اين باره كه لشكريان شيطان از چه نوع
موجوداتى هستند، اشاراتى آمده است. از جمله آمده است كه برخى از ذريه و فرزندان
شيطاناند (تفسير برهان، 3/ 185) و گروهى از نسل
انساناند، (جامع البيان، 11/ 88؛ التبيان، 8/ 33) و گروهى ديگر از جنّياناند كه
معصيت خدا را در پيش گرفتهاند (انعام/ 112؛
تفسير مجمع البيان، 5- 6/ 658؛
تفسير فخر رازى، 24/ 152). در برخى روايات نيز صفات ناپسند انسان، مانند خشم، از