كسى كه به يكى از اديان ابراهيمى صاحب كتاب- جز اسلام- معتقد است.
ج.
منافق:
كسى
كه در دل كافر است و به ظاهر مسلمان.
د.
مرتد:
كسى
كه پس از ايمان، به كفر بازگشته است. در ادبيّات اسلامى، منكران خدا را دهرى، ملحد
و معطّل نيز گفتهاند هر چند اصطلاح ملحد را براى برخى فِرَق مسلمان مانند
اسماعيليّه نيز به كار بردهاند. «زنديق» نيز تنها براى فرقه مانويّه به كار رفته
است؛ امّا هر مسلمانى را نيز كه سخن كفرآميز بگويد، از باب مجاز، زنديق گويند.
احكام
كافر:
كافران
از نظر فقهى، احكامى ويژه دارند. در فقه شيعه، كافر به صورت مطلق، نجس شمرده شده
است.
البته
برخى فقهاى شيعه، كافران ذمّى را پاك مىدانند. (اهل ذمّه) در باب جهاد با كفّار
نيز احكامى در فقه آمده است. كافران از اين نظر، يا حربىاند، يعنى كافر غير اهل
كتاباند و اينان به اسلام دعوت مىشوند و در صورت نپذيرفتن اسلام، كشته مىگردند
و يا كتابىاند. كافران كتابى، يهود و نصارا و مجوساند. اگر اينان اسلام نياورند،
بايد جزيه بپردازند. بدين سان، مىتوانند در بلاد اسلامى با مسلمانان زيست كنند (دائرة المعارف فارسى، 2/ 2144).
***
كتاب عمل: نامه اعمال انسان
نام
كتابى است غير مادّى كه اعمال انسان در آن ثبت و ضبط مىشوند. خداوند بر هر انسانى
دو فرشته گمارده است تا اعمال او را حفظ كنند و در نامه عملش بنويسند.
هنگام
شب، اين دو فرشته، جاى خود را به دو فرشته ديگر مىدهند (انفطار، 12- 10؛ وسائل الشّيعه،
3/ 154). فرشته جانب راست، اعمال نيك را مىنويسد و فرشته جانب چپ، اعمال بد را.
فرشته راست، فرمانده فرشته چپ است. وقتى انسان كار نيك مىكند، فرشته راست بىدرنگ
آن را مىنويسد؛ ولى وقتى گناه مىكند، فرشته راست به فرشته جانب چپ فرمان مىدهد
كه هفت ساعت درنگ كند تا شايد صاحب گناه، توبه كند (نورالثّقلين، 7/ 123؛ الاعتقادات،
صدوق/ باب 23/ 68). قرآن كريم از نامه عمل آدمى با عناوين «زُبُر» و «طائر» نيز
ياد كرده است (اسراء/ 14 و 13؛ قمر/ 52 و 53). اعمال انسان در سه كتاب