است: اوّل، قوانين ثابت كه به نيازهاى ماندگار انسان نظر دارند و جز
هنگام اضطرار و به اقتضاى زمانه و تبدّل موضوع تغيير نمىپذيرند؛ مانند حرمت قتل
نفس محترم. دوم، متغيّر كه براى ضرورتهاى زندگى فردى و اجتماعى برنهاده شدهاند و
مبتنى بر علل و انگيزههاى ثانوىاند؛ مانند قوانين مربوط به خوراك و پوشاك، تجهيز
سپاه اسلام و آموزش و تحصيل علم. چون ضرورتها از ميان مىروند، قوانين متغيّر نيز
از اعتبار مىافتند (عقايد الشّيعة الاماميّة، 568- 564).
گوهر
دين:
فيلسوفان
دين معتقدند كه گوهر دين يكى است و آن، اسلام، به معناى تسليم در برابر خداوند است
(آل عمران/ 19) و چنين نيست كه هر يك از پيامبران، با ابلاغ دين خود، دين پيشين را
به كمال رسانده باشند؛ زيرا خداوند دين ناقص به بشر نمىدهد. آنچه به كمال مىرسد،
ظهورات دين است. دين، يگانه و جاودانه است و برمبناى توحيد؛ امّا شريعت و منهاج
دين است كه تغيير مىپذيرد.
زبان
دين:
همه
آدميان زبان دين را مىفهمند و هر پيامبرى به زبان مردم خويش سخن گفته است
(ابراهيم/ 4).
فرمانهاى
الهى در هر روزگارى به گونه روشن و صريح و بى ابهام به گوش مردم رسيدهاند و كسى
نمىتواند مدّعى شود كه زبان دين را نفهميده است (دهگفتار، 201 و 202؛ روش دعوت محمّد، 46- 43).
***
فلسفه وجودى شيطان: علّت آفرينش شيطان
شيطان
از مخلوقات خداوند و داراى اراده و شعور است و پيش از انسان وجود داشته و با
فرشتگان مىزيسته است (مجمع البيان،
جلد 2- 1/ 192- 187). چون خداوند، انسان را آفريد، شيطان حسادت ورزيد و از روى
تكبّر بر انسان سجده نكرد و سوگند خورد كه نسل آدم را به گناه و زشتى بيالايد و
گمراه سازد (ص/ 82/ 71) و خداوند بدو تا قيامت مهلت داد (اعراف/ 15؛ حجر/ 36 و
37). در نظرگاه اسلامى شيطان يك موجود شر تلقى مىشود. با توجه به اين حقيقت، اين
سؤال مطرح مىشود، چرا خداوند چنين موجودى را خلق كرده است و فلسفه وجود شيطان
چيست؟ اين مسئله