127 و 189). اميرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا (س) از راههاى گوناگون
كوشيدند فدك را بازپس گيرند و براى اثبات مالكيت خود، استدلال و احتجاج كردند. فدك
مدّتها در اختيار حضرت فاطمه (س) بود و از اين رو، نيازى نبود كه آن حضرت براى
اثبات مالكيت خويش بيّنه اقامه كند؛ امّا از او بيّنه خواستند. سرانجام، با اينكه
حضرت فاطمه (س) بينه و شاهد اقامه كرد، نپذيرفتند و فدك را بازنگرداندند.
حجاج
نيشابورى ماجراى مطالبه فدك از خليفه اوّل را به صورت مشروح نقل كرده است و در
روايتى از عايشه آورده است كه چون خليفه فدك را بازپس نداد، فاطمه (س) با او قهر
كرد و ديگر هيچگاه با او سخن نگفت. فدك از آن پس چند بار دست به دست گشت. چند بار
به مالكيّت بنى هاشم درآمد و دوباره بازپس گرفته شد؛ امّا سرانجام در زمان خلافت
مأمون عبّاسى به گونه رسمى و مستند به مالكيّت فرزندان زهرا (س) درآمد (الاختصاص، 185- 183؛
الصّواعق المحرقة، 150؛ احتجاج طبرسى،
1/ 120، 213- 210؛ الغدير، 7/ 196- 194؛
السّقيفة و فدك، 100 و 105 و 106؛ الخرائج، 1/ 112؛ بلاغات النّساء،
14- 12؛ شرح نهجالبلاغة، 16/ 213- 210؛ شرح الاخبار، 3/ 34؛ صحيح مسلم، 3/ 1380).
فدك
براى شيعيان تنها يادآور يك نزاع مالى نيست؛ بلكه نمادى از مظلوميّت حضرت فاطمه
(س) و امام على (ع) است.
فدك
با نام و ياد فاطمه (س) گره خورده است و ارزش اعتقادى يافته است.
***
فِرَق شيعه: گروههاى شيعه
عنوانى
است براى همه گروههايى كه به امامت و خلافت بلافصل حضرت على (ع) معتقدند. براى
نخستين بار، پيامبر اسلام 6 بود كه به آنان كه خود را پيرو علىّ بن ابى طالب (ع)
مىدانستند عنوان «شيعه» داد. از جمله اين افراد، سلمان، مقداد، ابوذر، عمّار و
ابوايوب بودند. پيامبر اسلام 6 بارها على را جانشين بلافصل خود خواند و كسى بدين
موضوع به صورت علنى اعتراض نكرد. مذهب تشيّع تا زمان پس از وفات پيامبر 6، به
عنوان فرقهاى مستقل مطرح نبود (اعيان الشّيعه، 1/ 23). چون پيامبر اسلام 6 به ديار باقى رفت، بر سر جانشينى او
ميان مسلمانان